گنجور

ابوسعید ابوالخیر » ابیات پراکندهٔ نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » تکه ۵۴

 

ترا روی زرد و مرا روی زرد

تو از مهر و ماه و من از مهر ماه

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » ابیات پراکندهٔ نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » تکه ۵۵

 

بر فلک بر دو مرد پیشه ورند

آن یکی درزی آن دگر جولاه

این ندوزد مگر قبای ملوک

و آن نبافد مگر گلیم سیاه

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » ابیات پراکندهٔ نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » تکه ۵۶

 

ما و همین دوغ وا و ترب و ترینه

پختهٔ امروز یا ز باقی دینه

عز ولایت به ذل عزل نیرزد

گرچه ترا نور حاج تا به مدینه

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » ابیات پراکندهٔ نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » تکه ۵۷

 

حال عالم سر به‌سر پرسیدم از فرزانه‌ای

گفت: یا خاکی‌ست یا بادی‌ست یا افسانه‌ای

گفتمش، آن کس که او اندر طلب پویان بود؟

گفت: یا کوری‌ست یا کری‌ست یا دیوانه‌ای

گفتمش: احوال عمر ما چه باشد عمر چیست؟

[...]

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » ابیات پراکندهٔ نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » تکه ۵۸

 

ای بار خدا به حق هستی

شش چیز مرا مدد فرستی

ایمان و امان و تن درستی

فتح و فرج و فراخ دستی

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » ابیات پراکندهٔ نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » تکه ۵۹

 

ای ساقی پیش آر ز سرمایهٔ شادی

زان می‌که همی تابد چون تاج قبادی

زان باده که با بوی گل و گونهٔ لعل‌ست

قفل در غم است و کلید در شادی

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » ابیات پراکندهٔ نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » تکه ۶۰

 

ایا بر جان ما ماهر چو بر شطرنج اهوازی

چو ما را شاه مات آید ترا سپری شود بازی

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » ابیات پراکندهٔ نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » تکه ۶۲

 

صاحب خبران دارم آنجا که تو هستی

یا جمله مرا هستی یا عهد شکستی

یک دم زدن از حال تو غافل نیم ای دوست

صاحب خبران دارم آنجا که تو هستی

ابوسعید ابوالخیر
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۵ - شعر گفتن ربیع ابن عدنان

 

ایا ماه گل چهر دل خواه من

دراز از تو شد عمر کوتاه من

اگر وصل من در خور آید ترا

نهد بخت بر مشتری گاه من

منم شاه گردن کشان جهان

[...]

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۷ - شعر گفتن ورقه در هجر گلشاه

 

کجا رفتی ای دل گسل یار من

مگر سیر گشتی ز دیدار من

نجستم بتا هرگز آزار تو

چرا جستی ای دوست آزار من

چگونست بی من بتا کار تو

[...]

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۶ - شعر گفتن گلشاه در هجر ورقه

 

ایا نزهت و راحت جان من

دل و دیده و جان و جانان من

تو درمان جانی و درد دلی

کجا رفتی ای درد و درمان من

گسستندم از تو، نکردند رحم

[...]

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳۸ - شعر گفتن ورقه

 

ایا پر هنر راد و دانا طبیب

یکی چاره کن بر فراق حبیب

که از هجر آن سرو سیمین صنم

گدازنده ام هم چو زرین قضیب

نصیب بتم خوبی و چابکیست

[...]

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۴۰ - شعر گفتن ورقه

 

کنم آه ازین چرخ گردنده آه

که عیشم تبه کرد و روزم سیاه

تو بدرود باش ای گرانمایه در

که من تن سپردم به خاک سیاه

مبادا به تو بر تبه عیش و عمر

[...]

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۴۲ - شعر گفتن گلشاه

 

کزین پس ایا دل به دنیا مناز

که عزش عذابست و نازش نیاز

دو سرو سهی را به یک بوستان

بپرورد در شادکامی و ناز

ابی آن که ز آن هر دو آمد گناه

[...]

عیوقی
 

عسجدی » اشعار باقیمانده » شمارهٔ ۱ - از مدایح

 

بامید قبولت بکر فکرم

چو بهر یوسف مصری زلیخا

بانواع نفایس خویشتن را

بسان نوعروسی کرده آسا

کسی کز خدمتت دوری کند هیچ

[...]

عسجدی
 

عسجدی » اشعار باقیمانده » شمارهٔ ۴ - آفتاب

 

رحمتی کن پرده از رخ برمیفکن زینهار

تا نگردد بعد چندین روز رسوا آفتاب

سالها شد تا ببوی لعل و یاقوت لبت

رنگ می آمیزد اندر سنگ خارا آفتاب

عسجدی
 

عسجدی » اشعار باقیمانده » شمارهٔ ۶ - در سخای ممدوح گوید

 

با سرشگ سخای او کس را

ننماید بزرگ رود فرب

یاد کرد از لطیف طبعش بحر

گشت پر در و عنبر اشهب

باگران حلمش آشنا شد کوه

[...]

عسجدی
 

عسجدی » اشعار باقیمانده » شمارهٔ ۷ - تعریف شمع

 

بر من آمد و آورد و بر فروخته شمع

چو طبع مرد نشاطی چو جان مرد لبیب

نبود زهره به لطف هوا به شکل شهاب

به شبه نیزه به لون قلم به قد قضیب

عسجدی
 

عسجدی » اشعار باقیمانده » شمارهٔ ۸ - در صفت جود ممدوح

 

به بخشش کف او ساعتی وفا نکند

اگر ستاره درم گردد و فلک ضراب

عسجدی
 
 
۱
۱۸
۱۹
۲۰
۲۱
۲۲
۷۷۰