گنجور

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » مقدمهٔ نصرالله منشی » بخش ۲ - در فضیلت پیامبر اسلام

 

نزد آن کش خرد نه همخوابه ست

شیر بیشه چو شیر گرمابه ست

نصرالله منشی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » مقدمهٔ نصرالله منشی » بخش ۶ - ادامهٔ ثنای پادشاه

 

اگر مملکت را زبان باشدی

ثناگوی شاه جهان باشدی

ملک بوالمظفر که خواهد فلک

که مانند او کامران باشدی

زصد داستان کان ثنای تراست

[...]

نصرالله منشی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » مقدمهٔ نصرالله منشی » بخش ۸ - ادامهٔ یادکرد از سلطان ماضی محمود

 

[بیت در منبع مورد استفاده موجود نیست]

[بیت در منبع مورد استفاده موجود نیست]

نصرالله منشی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » مقدمهٔ نصرالله منشی » بخش ۲۹ - عرضه داشتن ترجمهٔ نیمه‌کارهٔ کلیله و دمنه به پادشاه

 

تحفه چگونه آرم نزدیک تو سخن؟!

آب حیات تحفه کی آرد به سوی جان؟!

گل را چه گرد خیزد از ده گلاب‌زن؟ !

مه را چه ورغ بندد از صد چراغ‌دان؟!

نصرالله منشی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » مقدمهٔ نصرالله منشی » بخش ۳۰ - در تمجید از سخن‌شناسی پادشاه

 

درصد هزار قرن سپهر پیاده رو

نارد چنو سوار بمیدان روزگار

نصرالله منشی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب برزویه الطبیب » بخش ۹

 

گر مذهب مردمان عاقل داری

یک دوست بسنده کن که یک دل داری

نصرالله منشی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و الثور » بخش ۱ - باب شیر و گاو

 

بهرسو یکی آب دان چون گلاب

شناور شده ماغ بر روی آب

چو زنگی که بستر ز جوشن کند

چو هندو که آیینه روشن کند

نصرالله منشی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و الثور » بخش ۴

 

از دنائت شمر قناعت را

همّتت را که نام کرده‌ست آز؟

نصرالله منشی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و الثور » بخش ۴

 

با همّت باز باش و با رای پلنگ

زیبا به گه شکار، پیروز به جنگ

نصرالله منشی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و الثور » بخش ۵

 

تو سایه‌ای، نشوی هرگز آسمان‌افروز

تو که گلی، نشوی هرگز افتاب اندای

نصرالله منشی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و الثور » بخش ۶

 

چو مرد بر هنر خویش ایمنی دارد

شود پذیره دشمن به جستن پیکار

نصرالله منشی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و الثور » بخش ۷

 

نسبت از خویش کنم چو گهر

نه چو خاکسترم کز آتش زاد

نصرالله منشی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و الثور » بخش ۸

 

باطلی گر حق کنم عالم مرا گردد مقر

ور حقی باطل کنم منکر نگردد کس مرا

نصرالله منشی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و الثور » بخش ۸

 

نقاش چیره‌دست است آن ناخدای ترس

عنقا ندیده صورت عنقا کندهمی

نصرالله منشی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و الثور » بخش ۸

 

از خطر خیزد خطر، زیرا که سود ده چهل

برنبندد گر بترسد از خطر بازارگان

نصرالله منشی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و الثور » بخش ۹

 

گر دسته گل نیاید از ما

هم هیزم دیگ را بشاییم

نصرالله منشی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و الثور » بخش ۱۰

 

من همچو خار و خاکم، تو آفتاب و ابر

گلها و لاله‌ها دهم ار تربیت کنی

نصرالله منشی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و الثور » بخش ۱۴

 

نکند باز عزم صلح ملخ

نکند شیر قصد زخم شگال

نصرالله منشی
 
 
۱
۲
۳
۹