گنجور

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۲۷ - خواهش کارد

 

یک کارد بخواستم ز تو روزی

گفتی بدهم تو آن بمن وا کن

بعد از سه چهار ماه دی گفتی

آن نیست برو سر سخن واکن

گر هجو کنی همی قلم گیرم

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۲۸ - خاطر وقاد

 

خاطری دارم چنان وقاد وتیز و تند رو

کز ضمیر غیب اگر خواهی ترا بدهد نشان

هر چه من در عمرها او را ودیعت داده ام

همچنان چون باز خواهم پیشم آرد در زمان

جزیکی چیزیست کالبته در آن منکر بود

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۲۹ - غله

 

ای آنکه بنزد عقل فاضلتر

از آب حیات خاک پای تو

تشویر همی خورد بهشت الحق

از مجلس بزم دلگشای تو

بگشاده ملک زبان بمدح تو

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳۰ - رسم

 

خواجه محترم ربیب الدین

بامن آن بر و آن لطایف کو

رمضان بیست و هفتم است امشب

ای زنت روسبی قطایف کو

رسم ها بود بر تو خادم را

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳۱ - دعا و ثنا

 

ای بر میان چرخ کمر از وفای تو

وی بر زبان خلق دعا و ثنای تو

آراستست خطبه بفرخنده نام تو

وافروختست سکه بفر و بهای تو

انصاف نوبهار ز تاثیر عدل تست

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳۲ - هجو گفتن

 

مراخود نیست عادت هجو گفتن

که کردستم طمع زین قوم کوتاه

معاذالله که من کس را کنم هجو

ز مدح گفته نیز استغفرالله

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳۳ - شیشه می

 

برف آمد و راه ما ببستست

بی می سردست تا بخانه

فضلی کن و اینزمان بفرما

یک شیشه می از شرابخانه

زان خم نه که پار داده بودی

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳۴ - فراق

 

عالم الاسرار آگاهست آن کز قدرتش

در بهاران تازه دارد روی هر پژمرده

آنکه چون فیض سحاب لطف او قسمت کنند

کس دهان گل نیابد در چمن بی خرده

کز فراق طلعت میمون تو این بنده هست

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳۵ - موی سپید

 

هر چه موی سپید بینی تو

دست در دامن بهانه زنی

برکنی گوئی این ز سودا بود

من ندانم که را همی شکنی

پنبه زاری شد آن بناگوشت

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳۶ - هجای روا

 

اگر در شعر من زین پس یکی بیت هجا گفتم

مرا معذور باید داشت چون آن بیت میخوانی

روا باشد هجای آنکه حق من کند ضایع

بخوان ان لایحب الله اگر قرآن همیدانی

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳۷ - مدیح

 

اگر مدیحت گویم نیابم از تو عطا

وگر نگویمت از من همی بیازاری

اگرت گویم بخل واگر نگویم خشم

چه عادتست که تو میرخواره زن داری

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳۸ - شادی و غم

 

هر شادی و غم که هست اندر دهر

بر زهره و بر زحل همی بندی

از زهره و از زحل چه برخیزد

چه بر ... این و ریش آن خندی

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳۹ - مزبله دیو

 

تا کی ایدل تو درین مزبله دیو زحرص

خویشتن را زره عقل و خرد گم بینی

برجهانی چه نهی دل که زبس آزونیاز

موج آفت را بر چرخ تلاطم بینی

چند ازین بیخردان خیره ملامت شنوی

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۴۰ - کبر و غرور

 

آن شنیدستی که نمرود از مقام افتخار

می بسودی بر سر گردون کلاه سروری

باز کبر سلطنت گوش دلش را می نماند

کز خلیل الله شنیدی حجت پیغمبری

لاجرم دارای گیتی پشه را نصب کرد

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۴۱ - دوری

 

بخدائی که پس از طاعت او

نیست چون خدمت تو بندگیی

که مرا بیتوهمه جمع شدست

هر کجا بود پراکندگیی

بی تو از زندگی خود خجلم

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۴۲ - پایداری

 

خداوندا چنین گفتست حاسد

که می‌باشد مرا جای دگر رای

به معبودی که مستغنی است ذاتش

ز خواب و خورد و فرزند و زن و جای

که گر تا ره به دهلیز تو دانم

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۴۳ - نام نکو

 

اندر این عهد که قحط کرمست

بنه از نام نکو انباری

صیت احسان ببهائی اندک

میفروشند بخر بسیاری

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۴۴ - سوم چه فرمائی

 

بزرگوارا در انتظار بخشش تو

نمانده است مرا طاقت شکیبائی

سه چیز رسم بود شاعران طامع را

نخست مدح و دوم قطعه تقاضائی

اگر بداد سوم شکرا اگر نداد هجا

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۴۵ - نکبت جهان

 

اگر شلواربند مادر تو

چو بند سفره تو بسته بودی،

نزایید آن جلب تو قلتبان را

جهان از نکبت تو رَسته بودی

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۴۶ - وفا

 

چیست از نیکوئی که نیست ترا

ای دریغا گرت وفا بودی

وای بر عاشقان بیچاره

اگر این حسن را بقا بودی

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
 
۱
۶۱
۶۲
۶۳
۶۴
۶۵
۴۰۰