گنجور

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۸۱ - پادشاهی خسرو پرویز

 

چو بر تخت بنشست پرویز شاه

بیاراست جشنی چو تابنده ماه

برویش ببخشید بسیار چیز

مهان را نوازش بسی کرد نیز

سران به مهمانی خویش خواند

[...]

میرزا آقاخان کرمانی
 

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۸۲ - پادشاهی بهرام چوبینه

 

وزان روی بهرام یل با سپاه

به هر سو پژوهش نمودی زشاه

به بند اندر آورد بندوی را

همان گرگ گستهم و کردوی را

ولیکن سپه را سراسر نواخت

[...]

میرزا آقاخان کرمانی
 

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۸۳ - پادشاهی خسرو پرویز دوم بار

 

چو بهرام را بخت برگشت سخت

جهان جوی خسرو برآمد به تخت

همه خیمه ی او به تاراج برد

زنان ورا بهر آماج برد

سپه را نداد او به جان زینهار

[...]

میرزا آقاخان کرمانی
 

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۸۴ - پادشاهی غباد معروف به شیرویه

 

غباد از بر تخت زرین نشست

به هرقل یکی سخت پیمان ببست

هرآن شارسانی زآباد بوم

که بگرفته بد خسرو از ملک روم

به همراهی چوب دار مسیح

[...]

میرزا آقاخان کرمانی
 

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۸۵ - پادشاهی اردشیر

 

گران مایه پورش که بد اردشیر

ابرگاه شد هفت ساله هژیر

به پیروز خسرو سپرد او سپاه

که او پهلوی بود با دستگاه

پس از هفت مه کشته شد آن جوان

[...]

میرزا آقاخان کرمانی
 

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۸۶ - پادشاهی سربار معروف به گراز

 

گراز پلید آن بد بدنژاد

که چون او سپهبد به گیتی مباد

به سر بر نهاد افسر دل فروز

همی بود بر تخت پنجاه روز

ورا کشت شهران گراز سوار

[...]

میرزا آقاخان کرمانی
 

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۸۷ - پادشاهی پوران دخت

 

زخسرو یکی دخت پوران به نام

نشاندند بر تخت و شد کار خام

چو پوران به گاه افسر نو گرفت

نشانی ز پیروز خسرو گرفت

ببردند پیروز را پیش او

[...]

میرزا آقاخان کرمانی
 

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۸۸ - پادشاهی هرمزد

 

جهان جوی فرخنده ی ماه چهر

بر اورنگ شاهی بیامد چو مهر

گران مایه میر خراسان بدی

که دل ها همه زو هراسان بدی

بکشتند او را بس از چارسال

[...]

میرزا آقاخان کرمانی
 

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۸۹ - پادشاهی سنندج

 

نشاندند شاه سنندج به تخت

که او جفت بودی به آرزمیدخت

بنالید از تنگی تاج خرد

همانا سرش را بیاورد درد

بزرگانش از گاه برداشتند

[...]

میرزا آقاخان کرمانی
 

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۹۱ - پادشاهی فرخ زاد

 

زجهرم فرخ زاد را خوانده اند

ابر تخت شاهیش بنشانده اند

که او بود از تخم شاپور شاه

به جهرم همی داشت آرامگاه

چو یک ماه بر شاهی او گذشت

[...]

میرزا آقاخان کرمانی
 

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۹۲ - پادشاهی یزدگرد شهریار

 

بیامد به تخت کیی یزدگرد

وز آن پس شنیدی که او هم چه کرد

نبد در سرش رای و فرهنگ و هش

همی ساختندش مهان دست خوش

ازو گشت بر باد ملک عجم

[...]

میرزا آقاخان کرمانی
 

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۹۳ - مجملی از وضع جغرافی و حسن موقع طبیعی ایران

 

خوشا مرز ایران عنبر نسیم

که خاکش گرامی تر از زر و سیم

زمینش همه عنبر و مشک ناب

به جوی اندرش آب در خوشاب

فضایش چو مینو به رنگ و نگار

[...]

میرزا آقاخان کرمانی
 

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۹۴ - تأسف بر اوضاع حالیه ایران

 

مگر حال آن ملک برگشته است

همه جای اهریمنان گشته است

گروهی همه بد دل و بد نهاد

دل خود به خون کسان کرده شاد

مگر جور و بیداد افزون شده

[...]

میرزا آقاخان کرمانی
 

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۹۵ - یاد ایام نیک بختی و سعادت روزگار پیشین

 

ایا ملک ایران انوشه بزی

همیشه زتو دور دست بدی

خوشا روزگاران فرخ زمان

که روم و فرنگ از تو جستی امان

بسی خرم آن روزگار خوشی

[...]

میرزا آقاخان کرمانی
 

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۹۶ - تعزیت و سوگواری ایام گذشته

 

کجات آن همه رسم و آیین و راه؟

کجات افسر و گنج و ملک و سپاه؟

کجات آن همه دانش و زور و دست؟

کجات آن بزرگان خسرو پرست؟

کجات آن نبرده یلان دلیر؟

[...]

میرزا آقاخان کرمانی
 

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۹۷ - خطاب به اورنگ کیان

 

تو ای گاه و دیهیم شاهنشهی

که بی تو مبادا مهی و بهی

خنک روز کاندر تو بد جمشید

که آورد بس نیکوی ها پدید

خنک روز کاندر تو بد زردهشت

[...]

میرزا آقاخان کرمانی
 

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۹۸ - خطاب به ابنای وطن گرامی

 

کنون ای مرا ملت هوشمند

چرایید در چاه غفلت نژند؟

برآیید و بینید کار شگفت

به آسان توانید گیتی گرفت

ولی تا شناسید از خیر و شر

[...]

میرزا آقاخان کرمانی
 

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۹۹ - خطاب به شاهنشاه ایران

 

بترس ای جهان جوی ایران خدای

که بعد از تو خیزند مردم به پای

بنالند از دست جور و ستم

بگویند با ناله ی زیر و بم

که ایزد همی تا جهان آفرید

[...]

میرزا آقاخان کرمانی
 

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۱۰۰ - در مقام شرح حال گوید

 

تو تا باشی ای خسرو نامور

مرنجان کسی را که دارد هنر

به ویژه که باشد ز روشن دلی

به جان دوست دار نبی و علی

یکی نامداری زایران منم

[...]

میرزا آقاخان کرمانی
 

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۱۰۱ - افتخاریه در مقام تحدیث نعمت گوید

 

ندیدی تو این خامه ی تیز من؟

نیندیشی از کلک خونریز من؟

که من از سنان قلم روز کین

بدوزم بلند آسمان بر زمین

هم از نیروی کلک آتش فشان

[...]

میرزا آقاخان کرمانی
 
 
۱
۶۱۰
۶۱۱
۶۱۲
۶۱۳
۶۱۴
۶۴۹