صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۵۵ - شهود المجمل فی المفصل
و گر بینی احد در کثرت اول
شهود مجمل است آن در مفصل
که در هر ذره بینی آفتابی
نهان دریای وحدت در حبابی
در این رؤیت خدا بین در اموری
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۵۶ - شواهدالحق
شواهدهای حق باشند یکسان
اگر یابی حقیقتهای اکوان
حقیقتهای اکوان بر مشاهد
بود در اصطلاح از حق شواهد
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۵۷ - شواهدالتوحید
بود دیگر شواهدهای توحید
تعینهای اشیاء خود بتاکید
چه اشیاء هر یکی یکتا بذاتند
ز هم ممتاز و مخصوص از جهاتند
ز حق باشند هر یک آیتی خاص
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۵۸ - شواهد الاسماء
شواهدهای اسماء بیمنافات
در اکوان شد ظهور اختلافات
باحوال و باوصاف و بافعال
شود ظاهر بتفصیل و با جمال
چو حی و میت و مر زوق لایق
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۵۹ - الشئون
شئون ذاتی و افعالی است آن
بتعبیر از نفوس و عین اعیان
خود اعیان و حقایق ز اعتبارش
در آن ذاتالاحد دان برقرارش
چو اثمار شجر و اغصان و اوراق
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۶۰ - الشیخ
مراد از شیخ باشد مرشد راه
ز حال خلق و عیب نفس آگاه
ز علم شرع و آداب طریقت
بود آگه هم از سر حقیقت
ره تکمیل را پیموده باشد
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۶۱ - علامات الشیخ الکامل
بود بهر چنین شیخی علامات
که بشناسند او را در مقامات
نخست آگه ز علم شرع باشد
دگر عامل به اصل و فرع باشد
اسیر حلق و بند دلق نبود
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۶۲ - حکایت ابوحمزه
ابوحمزه خراسانی که مردیست
ز سلاک طریقت رهنوردیست
براه کعبه اندر چاهی افتاد
نه چاهست آنکه در وی ماهی افتاد
بغافل قصر و ایوان جمله چاهست
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۶۳ - التمیز
نپنداری شیوع این کودکانند
که لایق بر مویز و گردکانند
گروهی عاری از رسم تصوف
بزی فقر بینی از تکلف
نه آگاه از رسوم فقر و ارشاد
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۶۴ - باب الصاد صاحبالزمان و الوقت و الحال
شنو از صاحب وقت و زمان حال
تحقق باشد آن بر جمع افضال
که جمعیت باولی بر زخیت
بود اندر کمال معنویت
بود آگاه بر کل دقیاق
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۶۵ - صبیح الوجه
صبیحالوجه شمس بذل و داد است
حقیقت مظهر اسم جواد است
کسی کو این صفت را هست مصداق
بود قلبش ببذل وجود مشتاق
نباشد باب خودش بر کسی سد
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۶۶ - الصبا
صبا نفحات رحمانیست کاید
ز شرق روح و از وی خیز زاید
دهد در هر نفس خیری نشانت
به نیکوئی کشاند مو کشانت
از آن باد صبا اندر بشارت
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۶۷ - الصدیق
بود صدیق تاکید صداقت
اگر داری بصدیقی رفاقت
کند تصدیق صدیق الهی
بقول و فعل پیغمبر کماهی
ز فرط انتساب و قرب باطن
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۶۸ - صدقالنور
ز صدقالنور بشنو کت بکار است
مراد از کشف دو راز استتار است
شبیه است آن ببرق بارش آور
ندارد گر مطر کذب است و ابتر
اگر دارد مطر برقیست صادق
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۶۹ - الصداء
صدا بر دل خطور ناپسند است
که از آثار نفس پرگزند است
فرو گیردبظلمت وجهه قلب
کند نور حقایق را ز دل سلب
شود از سیئات نفس حادث
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۷۰ - الصعق
بود صعقت اگر دانی اشارات
فنا اما نه اندر جلوه ذات
بسا باشد که فانی از جهاتی
ولیکن نه از تجلیهای ذاتی
فنای ذات را لیک این قریبست
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۷۱ - الصفوه
بود صوفت صفا از کدر اغیار
جدا ز آئینه گشتن زنگ آثار
نگیرد بعد از آن دیگر کدورت
صفا در ذات او باشد ضرورت
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۷۲ - صورهالحق
گرت با صورهالحق است روئی
محمددان که صورت بند اوئی
خود این باشد اگر دانی مقامی
که هست آنرا محمد نیک نامی
تحقق باشد او را بر حقیقت
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۷۳ - صورالاله
صورهای اله انسان کامل
بود گر هست ادراکت معادل
شد آدم خلق هم بر صورت او
بود دارای علم و قدرت او
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۷۴ - صوامعالذکر
صوامع کان بذکر آمد معاین
بود در معنی احوال و مواطن
در آن ذاکر مصون از هر تفرق
بمذکور است همش با تحقق
بود یعنی همومش هم واحد
[...]