گنجور

 
صفی علیشاه

شنو از صاحب وقت و زمان حال

تحقق باشد آن بر جمع افضال

که جمعیت باولی بر زخیت

بود اندر کمال معنویت

بود آگاه بر کل دقیاق

هم از اسرار اشیاء و حقایق

که آنها خارج از حکم زمانست

زمانش در تصرف چون مکانست

بود در تحت امر او باجمال

مساوی ماضی و مستقبل و حال

بود این جمله یعنی آن دایم

صافت و حال او را ظرف لازم

به طی نشر مالک بر زمان است

بقبض و بسط حاکم بر مکان است

چو او دارد تحقق بر حقایق

ز جزو و کل ایجاد و خلایق

بلند و کوته و بسیار و اندک

بود اندرزمان حاضرش یک

بود در عقل آنسانس تصرف

بود اندر و هم دارد بی‌توقف

تصرفای او را دار تصدیق

تو از راه شهود و کشف و تحقیق

فعالش در حقایق فوق فهم است

و رای طور حس و عقل و وهم است

مسلط بر عوارض بر مقادیر

خود او باشد بتبدیل و به تغییر