گنجور

 
صفی علیشاه

صدا بر دل خطور ناپسند است

که از آثار نفس پرگزند است

فرو گیردبظلمت وجهه قلب

کند نور حقایق را ز دل سلب

شود از سیئات نفس حادث

کدورات نهانی راست باعث

صداها آید از نفس جهولش

کند محجوب ز انوار قبلوش

بزیر از اوج اقبالش کشاند

که بر حد رسوخش ره نماند

گر این حالت رسد باری بغایت

که هست آن بعد و حرمانرا نهایت

خود آنرا رین و ران گویند جمهور

صفی را دار یارب زین صدا دور

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode