گنجور

 
صفی علیشاه

نپنداری شیوع این کودکانند

که لایق بر مویز و گردکانند

گروهی عاری از رسم تصوف

بزی فقر بینی از تکلف

نه آگاه از رسوم فقر و ارشاد

نه واقف بر رموز ذکر و اوراد

نه هرگز دیده مردی در طریقت

نه هرگز در مقامی کرده خدمت

نه رنجی برده بر حق یا بباطل

نه نوری دیده ثابت یا که آفل

عواملی چند او را گشته منقاد

جز اینش مایه‌ئی نمود در ارشاد

فکنده لاف درویشی بعالم

شده قانع باسمی نا مسلم

در اوصافش کمال نافذی نه

بدست از شیخیش جز کاغذی نه

که این هست از فلان شیخ و فلان پیر

باین عذرم بود هر نقص بپذیر

غرض معنی سوادی لفظ و حرفست

نه همسر قطره با دریای ژرف است

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode