گنجور

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۳

 

وجود کس نبود همچو خلق و مردمیت

که این نگفت به تلخی و آن نکرد آزار

دگر چو همتت اندر جهان ندیده کسی

نکرده در همه عمر التماسی از اغیار

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۳

 

جهان کیش برکت گرد مملکت گردد

بسعی اگر حرکت ناید از تو چون پرگار

ولایت از حرکات قلم کنی معمور

از آن زحق برکت میرسد به استکثار

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۳

 

اگر خط تو دیده به سر من نهاده ام چه عجب

زمانه بر خط تو سر نهد باستفخار

دو دیده روشن از آن بر در تو ساید چرخ

که کرده سجده ظاهر ترا اولوالابصار

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۸ - دایره مرکب مدور

 

اگر چه خصم تو خواهد ز چاکران هم عذر

کیش اجل بود این معذرت ورا عیار

یکی که کج بود القصه گفتنش هیچست

مخواه دیگر از اعداد شنیدن استعذار

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۸ - دایره مرکب مدور

 

وجود نیست بعهد تواش ستم شاید

که همچو روز بدان، اژدها کشد اعسار

نه هیچ کوه چو حلمت نه قلزمی چو کفت

نه لمعه ایست چو قهر تو قاطع الاعمار

به از تو نیست وجیهی بهیچ رو در دهر

[...]

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۸ - دایره مرکب مدور

 

بهم عنایتت از جود و خلق و لطف که هست

که او نکرده کم از منعم و گدا ایثار

دگر چو تو فلک اندر جهان ندیده یکی

و گر هم آمده ننموده این هنر بسیار

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۸ - دایره مرکب مدور

 

از آن کسی که ترا داده جان و خندیده

بمال و دین همه بینند بیشش از اخیار

مرید چون سر خود داده است و خشنودست

مراد دیده و در سود دارد استشهار

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۸ - دایره مرکب مدور

 

اگر هم افعی گنج از ره کمین شد خصم

بکش زکین عدوالبت ستان جهان زان مار

یقین که زود بیابی نمایش عالم

چو بر محیط گشایی قدم بدین پرگار

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۸ - دایره مرکب مدور

 

بود سگان تو در حمله جمله چون شیران

کشند همچو سگ ا یشان گه وغا کفار

همین که شیرسگت حمله چون پلنگان کرد

لبان بقهر هژبران گشاد و گشت هزار

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۸ - دایره مرکب مدور

 

خمیر مایه گرفته آفتاب از کرمت

که میبرد همه خشک و تر از وی این اذخار

لوای فتح تو شد چون سحاب در خدمات

که می برد برکاتش شمال در اقطار

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۸ - دایره مرکب مدور

 

نواز یار و بران دشمنان دولت را

مکن بقول بدان گوش اگر کنند اقرار

سرش ببر که نه عمرت دراز گفت و مهل

که هرزه پیش تو خایند وژاژ از انکار

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۸ - دایره مرکب مدور

 

یقین که دست تو چون ابر گوهر افشانست

نه ابر میدهد آبی چو صد در شهوار

از آن نگفته ام آگه شدیم از تو چو گنج

که نیست گنج شما را کران بهیچ کنار

رهین آن کرمم من که چون خوشان باشید

[...]

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۸ - دایره مرکب مدور

 

از آن مهارت و آن لطف و طبع نیست محال

که استماع کنی در میان بحر اذکار

دوان سواره چو خصم آمدت بره استاد

شکسته حال شدست او بیاری دادار

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۸ - دایره مرکب مدور

 

ادب نما نبود چون سگ تو خود را خواند

که هست او ملک و ما کم از سگ بازار

اگر چه از ره نسبت نه ایم همچو سگت

غبار راه وییم و غلام و خدمتکار

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۸ - دایره مرکب مدور

 

در سروری مقبلی در کاملی رهبری

در خسروی عادلی در حاکمی داوری

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۸ - دایره مرکب مدور

 

یقین قضا شده تابع بحکم تو ایشاه

فلک به موکب تو بنده و تو استظهار(کذا)

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۸ - دایره مرکب مدور

 

یقین که جامه تو دوزی ابر قدر هر کس

تو داده مهر و فلک را دو جامه اطلس وار

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۸ - دایره مرکب مدور

 

وجود تو همه در سروری خوش استحکام

شکوه تو همه در سروری خوش استقرار

لقب ملایکه در کاملی ترا شه کرد

سعادت ازلی داری ای سعادت یار

ترا خوشست بآیین و رسم راهبری

[...]

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۸ - دایره مرکب مدور

 

یقین که این هنر اهلی از کرامت شاه

چو هست نیست هنرهای دیگران بشمار

نوید ازین سخن آن دان که بشنود شاهش

و گر نه موجب حرمان من شود اشعار

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۸ - دایره مرکب مدور

 

قرار جوست صبا سوی توسن تو زجرم

بوادی این به غبار افکن آن نشان در غار

تو رای نشو و نمایی زدی بخاری، از آن

شدست چون گل خندان عبیر پاشان خار

اهلی شیرازی
 
 
۱
۲۶۶
۲۶۷
۲۶۸
۲۶۹
۲۷۰
۳۷۳