گنجور

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۷ - در مدح امیر یوسف سپاهسالار

 

ای پسر! جنگ بنه، بوسه بیار

این همه جنگ و درشتی به چه کار

جنگ یکسو نه و دلشاد بزی

خویشتن را و مرا رنجه مدار

هر دو روزی سخنی پیش مگیر

[...]

فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۸ - در مدح سلطان مسعود ولیعهد سلطان محمود گوید

 

ترک مه روی من از خواب گران دارد سر

دوش می داده ست از اول شب تابسحر

من بچشم او را ده بار نمودم که بخسب

او همی گفت: بهل تا برم این دور بسر

شب بسر برد به می دادن و ننشست و نخفت

[...]

فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۹ - نیز درمدح سلطان مسعود بن سلطان محمود گوید

 

مرا با عاشقی خوش بود هموار

کنون خوشتر، که در خور یافتم یار

کنون خوشتر، که ناگاهان برآورد

مه دو هفته من سر ز کهسار

کنون خوشتر، که با او بوده ام دی

[...]

فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۰ - در مدح یمین الدوله سلطان محمود غزنوی گوید

 

بدین خرمی جهان، بدین تازگی بهار

بدین روشنی شراب، بدین نیکویی نگار

یکی چون بهشت عدن یکی چون هوای دوست

یکی چون گلاب بلخ یکی چون بت بهار

زمین از سرشک ابر، هوا از نسیم گل

[...]

فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۱ - در مدح سلطان مسعود بن سلطان محمود گوید

 

ز بس پیچ و چین تاب و خم زلف دلبر

گهی همچو چوگان شود، گاه چنبر

گهی لاله را سایه سازد ز سنبل

گهی ماه را درع پوشد ز عنبر

گهی صورتی گردد از عود هندی

[...]

فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۲ - نیز در مدح سلطان مسعود بن سلطان محمود گوید

 

ماه دو هفته من برد مه روزه بسر

بامداد آمد و از عید مرا داد خبر

مردمان دوش خبر یافته بودند ز عید

که گمان برد که من غافلم از عید مگر

او مگر تهنیت عید همی خواست بدین

[...]

فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۳ - در ستایش سلطان مسعود غزنوی گوید

 

بدین خرمی و خوشی روزگار

بدین خوبی و فرخی شهریار

چنان گشت گیتی که ما خواستیم

خدایا تو چشم بدان دور دار

خداوند گار جهان فرخست

[...]

فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۴ - در مدح شمس الکفاة خواجه ابوالقاسم احمد بن حسن میمندی

 

یکروز مانده باز زماه بزرگوار

آیین مهر گان نتوان کرد خواستار

آواز چنگ وبربط و بوی شراب خوش

با ماه روزه کی بود این هر دو سازگار

ورزانکه یاد از و نکنی تنگدل شود

[...]

فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۵ - نیز در مدح شمس الکفاة ابوالقاسم احمد بن حسن میمندی وزیر گوید

 

تاخم می را بگشاد مه دوشین سر

زهد من نیست شد و توبه من زیر و زبر

بمه روزه مرا توبه اگر در خور بود

روزه بگذشت و کنون نیست مرا آن درخور

چون مه روزه فراز آید من خود چکنم

[...]

فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۶ - در مدح خواجه احمد بن حسن میمندی و وزارت یافتن او بعد از عزل ٦ ساله

 

ای ترک همی باز شود دل بسرکار

آن خویله کرده ست که ورزید همی پار

صد بار فزون گفت که تا کی خورم این غم

من زین دل بیچاره خجل گشتم صد بار

باریست گران بر دل از اندیشه آن لب

[...]

فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۷ - درمدح وزیر زاده جلیل ابوالفتح عبدالرزاق بن احمد بن حسن میمندی گوید

 

برفت یار من و من نژند و شیفته وار

بباغ رفتم با درد و داغ رفتن یار

بدان مقام که بامن به می نشست همی

بروزگار خزان و بروزگار بهار

بنفشه دیدم و نرگس مقام کرده و باغ

[...]

فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۸ - در تهنیت عید فطر و مدح خواجه جلیل عبدالرزاق بن احمد بن حسن میمندی گوید

 

حدیث نوشدن مه شنیده ای به خبر

بکاخ در شو و ماه و ستارگان باز نگر

مرا ز نو شدن مه غرض مبارکی است

چو ماه بینی بشتاب و روزگار مبر

بدان شتاب که من خواهم ار ندانی تاخت

[...]

فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۹ - در مدح امیر ایاز اویماق منظور و محبوب سلطان محمود گوید

 

غم نادیدن آن ماه دیدار

مرا در خوابگه ریزد همی خار

شب تاری همه کس خواب یابد

من از تیمار او تا روز بیدار

گهی گویم: رخت کی بینم ای دوست

[...]

فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۰ - در مدح خواجه عمیدابوالحسن منصور گوید

 

شمار روزه همی بر گفت روز شمار

تمام کرد به عید محمد مختار

شمار بوسه ز معشوق باز باید خواست

که روزه رفت و خط اندر کشید روزشمار

خوش آن حساب که باشد محاسبش معشوق

[...]

فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۱ - در مدح خواجه سید منصور بن حسن میمندی

 

ای دل ز تو بیزارم واز خصم نه بیزار

کز خصم به آزار نیَم وز تو به آزار

هر روز مرا از تو دگرگونه بلاییست

من مانده به دست تو همه ساله گرفتار

امروز مرا از تو عذابیست نه چون دی

[...]

فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۲ - در وصفت بهار و مدح وزیر زاده ابوالحسن حجاج علی بن فضل بن احمد گوید

 

امسال تازه روی تر آمد همی بهار

هنگام آمدن نه بدینگونه بود پار

پار ازره اندرآمد چون مفلسی غریب

بی فرش و بی تجمل و بی رنگ و بی نگار

و امسال پیش از آنکه به ده منزلی رسید

[...]

فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۳ - در مدح عارض سپاه محمودی ابوبکر عمید الملک قهستانی

 

پشت من بشکست همچون پر شکن زلفین یار

اشک من بیجاده گون و چشم من بیجاده بار

هر زمان چشمم فشاند بر گل زرد ارغوان

هر زمان زلفش کندبر نسترن عنبر نثار

همچو برسیم زدوده جعد او بر روی او

[...]

فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۴ - در مدح خواجه ابوبکر عبدالله بن یوسف حصیری ندیم سلطان محمود

 

ای بالب پر خنده و با شیرین گفتار

تا کی تو بخوش خواب و من از عشق تو بیدار

تو خفته و من گوش به پیغام تو داده

تو آن من و من بهوای تو گرفتار

آن منی و پیش منی گر که بخواهم

[...]

فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۵ - در مدح ابوبکر عبدالله بن یوسف حصیری ندیم سلطان محمود

 

ماه فروردین از گنج گهر یافت مگر

که بیاراست همه روی زمین را به گهر

یا مگر زین نم پیوسته زمین گوهر زاد

همچو زاید صدف از باران پاکیزه درر

ابر فروردین هر روز همی بارد در

[...]

فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۶ - در مدح ابوبکر عبدالله بن یوسف حصیری سیستانی ندیم سلطان محمود گوید

 

بردم این ماه به تسبیح و تراویح بسر

من و سیکی وسماع خوش و آن ماه پسر

یک مه از سال چنان بودم کابدال بوند

یازده ماه چنین باشم و زین نیز بتر

نه همه تشنگی و گرسنگی باید خورد

[...]

فرخی سیستانی
 
 
۱
۲۰
۲۱
۲۲
۲۳
۲۴
۳۷۶