گنجور

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۵

 

برون رفت پس پهلو نیمروز

ز پیش پدر گرد گیتی فروز

دو روزه بیک روزه بگذاشتی

شب تیره را روز پنداشتی

بدین سان همی رخش ببرید راه

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۶

 

یکی راه پیش آمدش ناگزیر

همی‌رفت بایست بر خیره خیر

پی اسپ و گویا زبان سوار

ز گرما و از تشنگی شد ز کار

پیاده شد از اسپ و ژوپین به دست

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۷

 

ز دشت اندر آمد یکی اژدها

کزو پیل گفتی نیابد رها

بدان جایگه بودش آرامگاه

نکردی ز بیمش برو دیو راه

بیامد جهانجوی را خفته دید

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۸

 

چو از آفرین گشت پرداخته

بیاورد گلرنگ را ساخته

نشست از بر زین و ره برگرفت

خم منزل جادو اندر گرفت

همی رفت پویان به راه دراز

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۹

 

وزانجا سوی راه بنهاد روی

چنان چون بود مردم راه‌جوی

همی رفت پویان به جایی رسید

که اندر جهان روشنایی ندید

شب تیره چون روی زنگی سیاه

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۰

 

یکی مغفری خسروی بر سرش

خوی آلوده ببر بیان در برش

به ارژنگ سالار بنهاد روی

چو آمد بر لشکر نامجوی

یکی نعره زد در میان گروه

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۱

 

وزان جایگه تنگ بسته کمر

بیامد پر از کینه و جنگ سر

چو رخش اندر آمد بران هفت کوه

بران نره دیوان گشته گروه

به نزدیکی غار بی‌بن رسید

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۲

 

یکی نامه‌ای بر حریر سپید

بدو اندرون چند بیم و امید

دبیری خردمند بنوشت خوب

پدید آورید اندرو زشت و خوب

نخست آفرین کرد بر دادگر

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۳

 

چنین داد پاسخ به کاووس کی

که گر آب دریا بود نیز می

مرا بارگه زان تو برترست

هزاران هزارم فزون لشکرست

به هر سو که بنهند بر جنگ روی

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۴

 

چو نامه به مهر اندر آورد شاه

جهانجوی رستم بپیموده راه

به زین اندر افگند گرز گران

چو آمد به نزدیک مازندران

به شاه آگهی شد که کاووس کی

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۵

 

چو رستم ز مازندران گشت باز

شه اندر زمان رزم را کرد ساز

سراپرده از شهر بیرون کشید

سپه را همه سوی هامون کشید

سپاهی که خورشید شد ناپدید

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۶

 

چو آگاهی آمد به کاووس شاه

که تنگ اندر آمد ز دیوان سپاه

بفرمود تا رستم زال زر

نخستین بران کینه بندد کمر

به طوس و به گودرز کشوادگان

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۷

 

چو کاووس در شهر ایران رسید

ز گرد سپه شد هوا ناپدید

برآمد همی تا به خورشید جوش

زن و مرد شد پیش او با خروش

همه شهر ایران بیاراستند

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۱

 

ازان پس چنین کرد کاووس رای

که در پادشاهی بجنبد ز جای

از ایران بشد تا به توران و چین

گذر کرد ازان پس به مکران زمین

ز مکران شد آراسته تا زره

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۲

 

ازان پس به کاووس گوینده گفت

که او دختری دارد اندر نهفت

که از سرو بالاش زیباترست

ز مشک سیه بر سرش افسرست

به بالا بلند و به گیسو کمند

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۳

 

غمی بد دل شاه هاماوران

ز هرگونه‌ای چاره جست اندران

چو یک هفته بگذشت هشتم پگاه

فرستاده آمد به نزدیک شاه

که گر شاه بیند که مهمان خویش

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۴

 

یکی مرد بیدار جوینده راه

فرستاد نزدیک کاووس شاه

به نزدیک سالار هاماوران

بشد نامداری ز کندآوران

یکی نامه بنوشت با گیر و دار

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۵

 

دگر روز لشکر بیاراستند

درفش از دو رویه بپیراستند

به هاماوران بود صد ژنده پیل

یکی لشکری ساخته بر دو میل

از آوای گردان بتوفید کوه

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۶

 

فرستاده شد نزد قیصر ز شاه

سواری که اندر نوردید راه

بفرمود کز نامداران روم

کسی کاو بنازد بران مرز و بوم

جهان دیده باید عنان‌دار کس

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۷

 

بیامد سوی پارس کاووس کی

جهانی به شادی نوافگند پی

بیاراست تخت و بگسترد داد

به شادی و خوردن دل اندر نهاد

فرستاد هر سو یکی پهلوان

[...]

فردوسی
 
 
۱
۳۳
۳۴
۳۵
۳۶
۳۷
۶۵۱۳