گنجور

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الخامس: فی حسن العمل و ما یتضمّنه من المعانی ممّا اطلق علیه اسم الحسن » شمارهٔ ۴۳

 

هر چند مرا قصد سلامت باشد

در من زهمه خلق ملامت باشد

هر یک به هزار فعل بد مشغولند

گر من نظری کنم قیامت باشد

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الخامس: فی حسن العمل و ما یتضمّنه من المعانی ممّا اطلق علیه اسم الحسن » شمارهٔ ۴۴

 

هرگه که نظر از سر سودات افتد

لابد حرکتهات نه برجات افتد

چون تو زسر شهوت خود پرهیزی

هر جای که شاهدی است درپات افتد

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الخامس: فی حسن العمل و ما یتضمّنه من المعانی ممّا اطلق علیه اسم الحسن » شمارهٔ ۴۵

 

از عالم دل اگر نشانی بدهیم

خود را زهمه غمان امانی بدهیم

تو از نظری به غسل محتاج شوی

ما در نظری غسل جهانی بدهیم

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الخامس: فی حسن العمل و ما یتضمّنه من المعانی ممّا اطلق علیه اسم الحسن » شمارهٔ ۴۶

 

اندر ره عشق هر که دارد گذری

با خود نکند به هیچ وجهی نظری

گر هرچه به شهوت است آن عشق بود

پس عاشق صادق است هر گاو و خری

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الخامس: فی حسن العمل و ما یتضمّنه من المعانی ممّا اطلق علیه اسم الحسن » شمارهٔ ۴۷

 

ای رای تو مردمی و احسان کردن

خوی تو مراعات غریبان کردن

مهمان جمال تست جان و دل من

عیبی نبود خدمت مهمان کردن

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الخامس: فی حسن العمل و ما یتضمّنه من المعانی ممّا اطلق علیه اسم الحسن » شمارهٔ ۴۸

 

زان پیش که من شیفته رسوا گردم

وندر مجلس چو نقل رسوا گردم

گر بر دل جمع زحمتی هست زمن

هرچند که جا خوش است تا واگردم

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱

 

هیهات و ان تکون فی العشق ملول

و العاشق فی العشق صبور و حمول

اذ امکنک العیش بعیش موصول

لاتغفل فالزّمان لازال تحول

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۲

 

از هجر تو زان رنج ستم نیست مرا

کز دولت عشق هیچ کم نیست مرا

با وصل تو هم سخت نمی گیرم از آنک

از عشق تو پروای تو هم نیست مرا

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۳

 

عشق تو زعالم اختیار است مرا

وز بادهٔ دیگران خمار است مرا

تا جان دارم بندگی ات خواهم کرد

با ردّ و قبول تو چه کار است مرا

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۴

 

نام تو برم کار مرا ساز آید

یاد تو کنم عمر شده باز آید

هرگه که حدیث عشق گویم با خود

با من در و دیوار به آواز آید

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۵

 

در عشق تو گرچه هست دلداری‌ها

من مست نیم تا بکنم زاری‌ها

یا رب تو مرا مست شرابی گردان

کز بهر وجود اوست هشیاری‌ها

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۶

 

تا با خودم از عشق خبر نیست مرا

جز بر در دل هیچ گذر نیست مرا

چون من به میان نیم تویی حاصل من

جز من به تو مانعی دگر نیست مرا

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۷

 

تا بر سر کوی عشق شد منزل ما

فریاد برآمد از نهاد دل ما

در جستن خاک عشق از بس که شدیم

خون شد دل ما و حل نشد مشکل ما

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۸

 

داری سر آنک عشق بازی با ما

ببُری زهمه خلق و بسازی با ما

کار دو جهان در سر کار تو کنیم

گر شرط کنی که کژ نبازی با ما

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۹

 

از عشق توم جان و دل و دیده خراب

وز آتش هجر تو شدم همچو کباب

با دشمن و با دوست نه صلح است و نه جنگ

گاهم زند این طعنه و گاه آن به ضراب

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۰

 

گر بر سر آنی که روی راه صواب

این راه دروغ نیست خود را دریاب

تا درخور و خوابی تو دم از عشق مزن

در عشق نه خور گنجد البته نه خواب

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۱

 

ای خوش پسران که عقل مدهوش شماست

دل چاکر آن عارض گل پوش شماست

زر را چه محل که سر فدا باید کرد

آن را که سر سیم بناگوش شماست

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۲

 

ای دل چو غم عشق برای من و تُست

سر بر خط او نه که سزای من و تُست

تو چاشنی درد نداری ورنه

یک دم غم یار خون بهای من و تُست

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۳

 

عشق تو همه دینی و دنیاوی ماست

در عشق تو گر هیچ نداریم رواست

در عشق تو هر گدای سلطان باشد

سلطان که ندارد غم عشق تو گداست

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۴

 

هر چند که عشق سخت نیکوکار است

این است خلل که طبع بدکردار است

گر شهوت را تو عشق خوانی غلطی

از شهوت تا به عشق ره بسیار است

اوحدالدین کرمانی
 
 
۱
۱۳۰۶
۱۳۰۷
۱۳۰۸
۱۳۰۹
۱۳۱۰
۶۴۶۲