اوحدالدین کرمانی
»
دیوان رباعیات
»
الباب الخامس: فی حسن العمل و ما یتضمّنه من المعانی ممّا اطلق علیه اسم الحسن
»
شمارهٔ ۴۳
هر چند مرا قصد سلامت باشد
در من زهمه خلق ملامت باشد
هر یک به هزار فعل بد مشغولند
گر من نظری کنم قیامت باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بر عمر دراز شه علامت باشد
رنج قدمش چو با سلامت باشد
رنجوری پای او دلیل است بر آنک
درد سر او روز قیامت باشد
ای تن خواهی که احتشامت باشد
حکمی و تصرّفی تمامت باشد
زنبیل طلب بر سر جان و دل نه
دریوزه کن از درش که گامت باشد
از عشق چو بر جوان ملامت باشد
کی پیری و عشق با سلامت باشد
با عشق و ملامت چو جوانی خوش نیست
بر پیگر نگر تا چه قیامت باشد
آنرا که سر و دل ملامت باشد
پیوسته کشندهی غرامت باشد
با خویش کجا رسی به مقصد، هیهات!
از خود بدر آمدن قیامت باشد
ای آنکه قیامت از قیامت باشد
صد کبک دری مست خرامت باشد
یوسف نتوان گفت ترا کز خوبی
چون یوسف مصر ده غلامت باشد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.