گنجور

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۸۵ - پند دوم

 

ز نادان، عاقل آن به کو گریزد

که از او جز سیه رویی نخیزد

سلیمی جرونی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۶ - مخترع

 

لبت که برگ گل تر به باده آمیزد

دگر عجب که مسیحا ز باده پرهیزد

به عشوه نرگس شوخت به طرفة العینی

هزار فتنه ز هر گوشه ای برانگیزد

دلم ضعیف و می تندوش مگر ساقی

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۳۱ - آگاهی عنبر و کافور از حال شمع

 

دلت سوزد زغم کاین گریه خیزد

کسی بی سوز دل چون اشک ریزد

اهلی شیرازی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۱

 

این آب که شعلهٔ‌وش ز جا می‌خیزد

وز میل به ذیل باد می‌آویزد

ماناست به اشگ محتشم کز تف دل

می‌جوشد و از درون برون می‌ریزد

محتشم کاشانی
 

میلی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۳

 

به بالین تو آن عیسی نفس می‌آید ای میلی

که از شوق قدومش، مرده صدساله برخیزد

میلی
 

عرفی » رباعیها » رباعی شمارهٔ ۱۰۷

 

گر سنگ ملامت به دلم نستیزد

از هر سر مو چشمهٔ آز انگیزد

ریزد می از آن سیه که بشکست ولی

گر نشکند این شیشه می اش می ریزد

عرفی
 

عرفی » ترکیب بند

 

چو حرف مدح تو کلکم بلوح انشی زد

دوید بر در جان لفظ و بانگ معنی زد

رسید مژده بروح از هوای خدمت تو

که خیمه درچمن صورت هیولی زد

زمکتب تو ضمیر که کسب دانش کرد

[...]

عرفی
 

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۲۵ - شیرین و فرهاد

 

هر آن محنت که عشق از وی گریزد

بفرما تا بجانم بر ستیزد

عرفی
 

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۲۹ - نقش فرهاد

 

کسی را کز زبان این نغمه خیزد

اگر من خون بریزم عشق ریزد

عرفی
 

کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳ - تعریف اکبرآباد و باغ جهان آرا

 

عرق چون از رخش در بوته ریزد

گل تر از میان شعله خیزد

کلیم
 

کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵ - تعریف قحط دکن

 

اگر قهرش بکین بحر خیزد

در آغوش صدف دریا گریزد

کلیم
 

کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵ - تعریف قحط دکن

 

بشست و شوی خود چون سبزه خیزد

بسر از طاس نرگس آبریزد

کلیم
 

کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۶ - درتعریف کشمیر

 

خروشان نهر چون در حوض ریزد

نهنگی دان که با دریا ستیزد

کلیم
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - در تعریف کشمیر و توصیف راه آن

 

به دریا باد قهرش گر ستیزد

غبار از کوچه های موج خیزد

سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴ - در قحط سال

 

به دعوی خصم اگر با من ستیزد

بجز افتادگی از من چه خیزد

سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵ - جنگ ها جو

 

چو تب فصاد را از مغز خیزد

به دست خویش، خون خویش ریزد

سلیم تهرانی
 
 
۱
۱۱
۱۲
۱۳
۱۴
۱۵
۱۶
sunny dark_mode