گنجور

عطار » اسرارنامه » بخش اول » بخش ۱ - المقالة الاولی فی التوحید

 

یکی ظاهر که باطن از ظهورست

یکی باطن که ظاهر تر ز نورست

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش هشتم » بخش ۱ - المقاله الثمانیه

 

همی هرچه از کمال اصل دورست

ازو طبع حقیقت بین نفورست

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱ - بسم اللّه الرحمن الرحیم

 

چه ظاهر آنکه از باطن ظهورست

چه باطن آنکه ظاهر تر ز نورست

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۱ - در نمودار سرّ اعیان کل فرماید

 

حقیقت جوهر قرآن ز نورست

که مؤمن دائماً زو با حضورست

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۱ - در نمودار سرّ اعیان کل فرماید

 

ز نور او همه آفاق نورست

ولی بدبخت از این اسرار دورست

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۵ - دروحدت صرف و یکتائی ذات و صفات فرماید

 

تمامت ذرّه اینجا غرق نورست

بَرِ معشوق جان اینجا حضورست

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۳ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

سخن این بار از درد حضورست

از آن هر حرف گوئی جمله نورست

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۳ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

هزاران نقش خاک اینجا ظهورست

حقیقت جان در آن اعیان نورست

عطار
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۲۴ - داستان خرس و بوزنه و درخت انجیر

 

روزگار عصیر انگورست

خم ازو مست و خیک، مخمورست

خیز تا سوی باغ بشتابیم

کز می و میوه اندرو سورست

ظهیری سمرقندی
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۴۵ - ایضا له

 

نور دین ای که در افاق جهان

خاطر تو به هنر مشهورست

نظم پاکت شکر موزونست

لفظ عذبت کَهَر منثورست

نرگس از فضلۀ جام لطفت

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۴۶ - وله ایضا

 

نور دین ای که در فنون هنر

فضل تو همچو نور مشهور ست

جزوی از سر گذشت خامۀ تست

هر چه اندر کتاب مسطور ست

با عروسان خاطرت ما را

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

اوحدی » منطق‌العشاق » بخش ۴۵ - شنیدن عاشق سخن معشوق را

 

مشو در بند او کز مهر دورست

نمی‌خواهد ترا، آخر نه زورست

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۹ - در صفت علم

 

دل بی‌علم چشم بی‌نورست

مرد نادان ز مردمی دورست

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۱۵ - در شرح حال اهل زرق و تلبیس

 

مرد معنی ازین میان دورست

به حجاب خمول مستورست

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۱۵ - در شرح حال اهل زرق و تلبیس

 

حقه خالی و بوالعجب عورست

جرم او نیست، دیده‌ها کورست

اوحدی
 

ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۷۰

 

چون چشم خوشت نرگس اگر رنجورست

داند همه کس که این ازان بس دورست

بیماری چشم تو و نرگس هیهات

نرگس یرقان دارد و او مخمورست

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۷۴

 

راحت ز طبیعت جهان مهجورست

ره سوی مراد عاقلان بس دورست

خوشتر ز عسل مخواه و شیرینتر از او

او نیز چو بنگری قی زنبورست

ابن یمین
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode