رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۴۵ - سنائی غزنوی قُدِّسَ سِرُّه
این گونه به نیستی که من خرسندم
چندین چه دهی ز بهر هستی پندم
روزی که به تیغ نیستی بکشندم
گریندهٔ من کیست بر آن میخندم
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۲۴ - قتّالی خوارزمی عَلَیهِ الرّحمةُ
آنم که دل از کون و مکان برکندم
وز خوان جهان به لقمهای خرسندم
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۴۵ - سنائی غزنوی قُدِّسَ سِرُّه
این گونه به نیستی که من خرسندم
چندین چه دهی ز بهر هستی پندم
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۴۵ - سنائی غزنوی قُدِّسَ سِرُّه
روزی که به تیغ نیستی بکشندم
گریندهٔ من کیست بر آن میخندم
صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحهها » شمارهٔ ۴۰
ای ساربان زمانی بار سفر مبندم
کاین تشنه کشتگان را چون ناقه پای بندم
ور باشد از اعادی هرگام صد گزندم
من ترک مهر اینان برخود نمی پسندم
وفایی شوشتری » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵ - حکایت
ز ذلّ بندگی کن سر بلندم
رهایی ده ز قید چون و چندم
افسر کرمانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۲
تذرو باغ توام، دل به شاخ سرو که بندم
شکنج دام تو خوش تر، ز شاخسار بلندم
من آن تذرو خموشم، که در فضای گلستان
ز بهر قامت سروی، اسیر حلقه و بندم
چرا خمیده و افتاده چون کمند و کمانم
[...]
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۹ - نازل شدن ملک حضور فخر کائنات
رخش چگونه نبوسم که هست دلبندم
به دیدن رخ او در زمانه خرسندم
صامت بروجردی » کتاب المراثی و المصائب » شمارهٔ ۶۲ - خطاب امام(ع) باب عقاب
رسید وقت ز فاق یگانه فرزندم
به خیمه حجله شادی برای او بندم
غبار همدانی » غزلیات » شمارهٔ ۵۶
نه چنان ز عشق بیمار وز هجر مستمندم
که توان قیاس کردن که چقدر دردمندم
خردم کند ملامت که مرو بکوی خوبان
چکنم؟ نمیتوانم که جنون کشد کمندم
دگر از عمارت دل به جهان مرا چه حاصل
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۴
اگر جدا کنی از تیغ بند از بندم
به تیغ دیگرت ای دوست آرزومندم
غم ترا فلک آزار من گمان دارد
ولی بجان تو من با غم تو خرسندم
سزد فزون شود از غیر من بمن جورت
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۹
ایدوست ز لطف خویش کن خرسندم
کز غیر تو دیده بسته دل برکندم
از درگه تو کجا برم حاجت خویش
تو شاهی و من بنده حاجتمندم
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵۰ - گل و شبنم
فرحبخش درون مستمندم
ضیاء دیدهٔ زیبا پسندم