ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۳
آمد ز حوت چشمه خورشید در حمل
بنگر که در حمل چه عجایب کند عمل
از برف سرد سبزه خرم دهد عوض
وز بانگ زاغ نغمه بلبل کند بدل
گویند بلبلان بدل مطربان سرود
[...]
ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۴
دهان خزینه گوهر شده ست و گوش صدف
زنظم و نثر تو ای خواجه امام اجل
گه روایت شعر تو راویان تو را
همه دهان ز گهر باشد و زبان ز عسل
گر آسمان برین خوانمت روا باشد
[...]
ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۰
در بحر مدح توام، ایمن ز بیم بلا
انی الغریق فما خوفی من البلل
ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۰
مستفعلن فعلن مستفعلن فعلن
اعلی الممالک ما یبنی علی الاسل
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۱
ای درد چو بیدرد ز حالم غافل
بر گردن او بستهٔ مهری از دل
بر سر دهمت خاک ز انصاف دمی
در گردن حق که دید دست باطل
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۲۷
گه خرمی از غفلت و گه غمگنی از عقل
در هیچ دو رنگت نه درنگ است و نه حاصل
خاقانی از این راه دو رنگی به کران باش
یا عاقل عاقل زی، یا غافل غافل
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷ - در ستایش طغرل ارسلان
پناه ملک شاهنشاه طغرل
خداوند جهان سلطان عادل
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۶ - شفیع انگیختن خسرو پیران را پیش پدر
چو هرمز دید کان فرزند مقبل
مداوای روان و میوهٔ دل
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۵ - دیدن خسرو شیرین را در چشمه سار
نبینی چشمهای کز آتش دل
ندارد تشنهای را پای در گل
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۴ - گریختن خسرو از بهرام چوبین
وز آن جا سوی موقان کرد منزل
مغانه عشق آن بتخانه در دل
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۰ - افسانهسرایی ده دختر
نهاده بر یکی کف ساغر مل
گرفته بر دگر کف دستهٔ گل
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۵ - نالیدن شیرین در جدایی خسرو
نباید تیزدولت بود چون گل
که آب تیزرو زود افکند پل
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۴ - زاری کردن فرهاد از عشق شیرین
فرورفته دلش را پای در گل
ز دست دل نهاده دست بر دل
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۴ - زاری کردن فرهاد از عشق شیرین
ز گریه بلبله وز ناله بلبل
گره بر دل زده چون غنچهٔ گل
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۸ - کوه کندن فرهاد و زاری او
مرا در عاشقی کاری است مشکل
که دل بر سنگ بستم سنگ بر دل
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۹ - رفتن شیرین به کوه بیستون و مردن اسب وی
به دستی سنگ را میکند چون گل
به دیگر دست میزد سنگ بر دل
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۲ - مردن مریم و تعزیتنامهٔ شیرین به خسرو از راه باد افراه
سخنهایی که او را بود در دل
فشاند از طَیرَگی چون دانه در گل
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۹۰ - زفاف خسرو و شیرین
نهاده بر دهانش ساغر مل
شکفته در کنارش خرمن گل
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۹۹ - در چگونگی دیدار کالبد در خواب
دگر ره گفت اگر جان هست حاصل
نه نقش کالبدها هست باطل؟
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۰ - حکمت و اندرز سرایی حکیم نظامی
همه زیچ فلک جدول به جدول
به اصطرلاب حکمت کردهام حل