گنجور

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۵۹ - جوانی‌، پیری‌، مرگ

 

رخ سیب سرخ و رخ نار زرد

نه‌ آن‌ یک‌ ز شادی نه این‌ یک ز درد

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۶۰ - آلفته

 

به تدبیر خود را سبک‌ بارکرد

به هر ده‌قدم یک‌دو خربوزه خورد

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۶۰ - آلفته

 

مگر دل ندادش کزان بگذرد

وزان پوست‌ها رنج و زحمت برد

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۶۱ - یک بحث تاریخی

 

ز جوشن‌شکافان صحرانورد

برآمد ز خوارزم و قپچاق گرد

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۶۲ - معلم و شاگرد

 

به‌ناچار الف را انف خواند خرد

معلم برآشفت وگوشی فشرد

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۶۵ - فرشتهٔ عشق

 

خدنگی‌همه‌خواری و رنج و درد

گدازندهٔ سرزنش‌های سرد

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۶۸ - راستی

 

به یاری رسیدش یکی رادمرد

به‌ چیزبش پیچید و بر دوش کرد

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۶۸ - راستی

 

نگر تا پیمبر چه گفت از خرد:

«‌بگو راست هرچند مرگ آورد»

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۷۰ - شاه حریص ترجمهٔ یکی از قطعات فرانسه

 

پی چیست این ساز و برگ نبرد؟

هم این کشتی وییل جنگی و مرد

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۷۰ - شاه حریص ترجمهٔ یکی از قطعات فرانسه

 

بدو گفت دستور آزادمرد

که این را هم‌اکنون توانیم کرد

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۷۳ - کوشش و امید ترجمه از یک قطعه فرانسه

 

نشد چشمه‌ از پاسخ‌ سنگ‌، سرد

به کندن در اِستاد و ابرام کرد

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۸۰ - از بدی بپرهیز

 

بپرهیز از آزردن نیکمرد

که با نیکمردان کسی بد نکرد

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۸۲ - مرگ سرخ به از مرگ زرد

 

هوای بزرگی بسر داشت مرد

نیاسوده یکدم ز ننگ و نبرد

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۸۲ - مرگ سرخ به از مرگ زرد

 

بخندید ازبن گفته آزادمرد

که ای فارغ از رنج و حرمان و درد

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » آیینۀ عبرت » بخش اول - از کیومرث تا سربداران

 

باری اندر عدل و داد و نیکوئی کرد آنچه کرد

مرحبا سلطان‌، زهی خسرو، فری آزادمرد

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » آیینۀ عبرت » بخش اول - از کیومرث تا سربداران

 

کلده و آشور و لیدی را گرفت اندر نبرد

مر یهودان را بداد آزادی و خشنودکرد

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » آیینۀ عبرت » بخش اول - از کیومرث تا سربداران

 

اندرین هنگامه ناگه بابک اندر پارس مرد

اردوان ملک نیای وی به پور خود سپرد

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » آیینۀ عبرت » بخش اول - از کیومرث تا سربداران

 

چون به لشکر وقت آسایش ملک نیکی نکرد

روز پیکار از سر سلطان بر آرد خصم‌، گرد

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » آیینۀ عبرت » بخش دوم - از اتابکان فارس تا نادرشاه افشار

 

داد مردی داد نادر اندر ان دشت نبرد

تا برآورد از سر افغان به یک شلیک کرد

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۴ - گفتار سوم سبب نظم کتاب

 

باید از درد جست چارهٔ درد

مرد بی‌درد مرده است نه مرد

ملک‌الشعرا بهار
 
 
۱
۳۴۸
۳۴۹
۳۵۰
۳۵۱
۳۵۲
۳۵۶
sunny dark_mode