گنجور

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۳۸ - داستان مرد حکیم

 

بشنو این نکته را و دار بهٔاد

ور ز من نشنوی شنو ز استاد

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۴۳ - ا ندرز

 

هرکه عرض کسان دهد بر باد

دهر عرضش به باد خواهد داد

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۴۴ - آمدن سرمایه‌داری و رفتن دین

 

مبتذل گشت اصل و عرق و نژاد

بی اثرماند خلق وخوی ونهاد

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۴۴ - آمدن سرمایه‌داری و رفتن دین

 

دانش‌وفضل‌وهوش‌و عرق‌و نژاد

پیش زر ناف بر زمین بنهاد

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۴۴ - آمدن سرمایه‌داری و رفتن دین

 

عالم از یمن این بزرگ استاد

گشت خالی ز دین و اصل و نژاد

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۴۸ - حکایت محمود غزنوی

 

میر باید جهان کند آباد

وطن از میر، تازه باید و شاد

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۶۵ - خطاب به دروغگویان مصلح نما

 

دور از زاد و رود وتوشه و زاد

آن به خرجرد و این به شمس‌آباد

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۰ - در مذمت سرکشی و عیب‌جویی

 

معنی عدل و داد رفت از یاد

صدق و مردانگی ز قدر افتاد

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۰ - در مذمت سرکشی و عیب‌جویی

 

دور ساز این اراذل و اوغاد

برکن از ملک بیخ جور و فساد

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » چهار خطابه » خطابهٔ اول

 

هرکه برایت قدمی می‌نهاد

ازکف مشتت درمی می‌گشاد

ملک‌الشعرا بهار
 
 
۱
۳۳۱
۳۳۲
۳۳۳
۳۳۴
۳۳۵
۳۴۱
sunny dark_mode