گنجور

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۹۵

 

نظر بصورت یاری فکن که چون خورشید

بپا کدامنی از مادر فلک زاده

مبین بصورت آلوده دامنان زنهار

که خار بهتر از آن گل که در گل افتاده

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هشتم که قماش است و کم براست » برگ هفتم شش قماش

 

ای از غم دهر همچو سرو آزاده

کم چون تو پسر مادر گیتی زاده

در دست بتان ز بهر پای اندازت

نرگس صفتست شش قماش آماده

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۶ - سبب نظم کتاب

 

در نور آنچنان در شب گشاده

که مرغ صبحدم در شک فتاده

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۲۵ - زاری کردن پروانه از فراق شمع

 

منم در زاری از خواری فتاده

بصد زاری بخواری دل نهاده

اهلی شیرازی
 

هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۸

 

آن سایه نیست، دایم دنبال او فتاده

چون من سیاه بختی سر در پیش نهاده

هر دم ز جور خوبان در حیرتم که: ایزد

آنرا که داده حسنی، مهری چرا نداده؟

با جمع عشقبازان تنها مرا چه نسبت؟

[...]

هلالی جغتایی
 

هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۱۰ - آغاز قصهٔ شاه و درویش

 

از همه قید عالم آزاده

لیک در قید عشق افتاده

هلالی جغتایی
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » مثنویات » در گله گزاری و ستایش

 

فیل نر کاو به کو در افتاده

عاجز آید ز پشه‌ای ماده

وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » مثنویات » در هجو کیدی (یاری) شاعر نما

 

آن جفت سبیل تاب داده

کز فضله بر او گره فتاده

وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » ناظر و منظور » سر آغاز

 

منم خاکی به پستی رو نهاده

به زیر پای نومیدی فتاده

وحشی بافقی
 
 
۱
۱۹
۲۰
۲۱
۲۲
۲۳
۳۰
sunny dark_mode