گنجور

عطار » خسرونامه » بخش ۶۷ - باز رفتن بسر قصّه

 

شه خوزی ز غصّه جان بداده

شهنشاهی به بهرام اوفتاده

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۶۹ - سپری شدن کار خسرو

 

بپیش خاک خسرو جان بداده

بزاری درغم جانان فتاده

عطار
 

عطار » سی فصل » بخش ۳

 

به هر چه از قضا آید رضاده

دل و جان را به نور او صفا ده

عطار
 

عطار » سی فصل » بخش ۲۳

 

درین ره اولیا جمله ستاده

درین ره انبیا هم سر نهاده

عطار
 

عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۱۶ - در بیان ریاضت فرماید

 

یکی دلقی و دو نان و سجاده

چو دانا گوشهٔ عزلت فتاده

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم

 

ترا در راه معنی راه داده

ز شوقت داغ بر دلها نهاده

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۲ - در نموداری عشق به هر انواع گوید

 

چو در خمخانهٔ عشقی فتاده

بماندستی عیانی هست باده

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۴ - در آنچه شریعت و حقیقت مراد یکی است

 

نه منصور است اینجا جان بداده

سر خود بر کف جانان نهاده

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۹ - در هدایت یافتن در شریعت فرماید

 

دلم خونست در راهت فتاده

دمادم خون ازو اینجاگشاده

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۹ - در هدایت یافتن در شریعت فرماید

 

منم بیهوش با هوش اوفتاده

بحکم و رأی تو گردن نهاده

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۰ - جواب دادن شیخ جنید شیخ کبیر را

 

وصالش جزو و کلی هست داده

بود اینجا نباشد دوست و ساده

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۰ - جواب دادن شیخ جنید شیخ کبیر را

 

ندیدی شاه در میدان ستاده

از آنی چشم در کویش نهاده

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۰ - جواب دادن شیخ جنید شیخ کبیر را

 

سخندانان ما اینجا ستاده

دل وجان سوی مااینجا نهاده

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۱ - در عین العیان توحید گوید

 

جهانی در غم جانها بداده

جهانی در پی شادی فتاده

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۶۶ - سخن گفتن شیخ کبیر با منصور از نموداری قصاص

 

همه گنجست اینجا گه نهاده

بآخر این در گنجم گشاده

عطار
 

عطار » مظهر » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم

 

اگر از جام او نوشی تو باده

نگردی تو بگرد شیخ لاده

عطار
 

عطار » مظهر » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم

 

مرا گنج معانی او بداده

منم خاک ره آن شاهزاده

عطار
 

عطار » مظهر » بخش ۵ - در تمثیل عیاران بغداد و خراسان فرماید

 

چو اندر چاه رفت آن مرد ساده

گرفت آن جامه‌هایش رند زاده

عطار
 

عطار » مظهر » بخش ۷ - در اشاره بتألیفات خود و عدد ابیات آنها فرماید

 

تو ناپاکی و هم ناپاک زاده

ز حتّ شهسوار ما پیاده

عطار
 
 
۱
۹
۱۰
۱۱
۱۲
۱۳
۳۰
sunny dark_mode