گنجور

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » زهره و منوچهر » بخش ۳

 

چون سخنِ زُهره به این جا رسید

کارِ منوچهر به سختی کشید

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » زهره و منوچهر » بخش ۳

 

زان همه الوان که از آن رخ پرید

قوسِ قُزَح می‌شدی آن جا پدید

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » زهره و منوچهر » بخش ۳

 

گاه کمالُ المُلک آرم پدید

رویِ صنایع کنم از وی سفید

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » زهره و منوچهر » بخش ۳

 

من گُلِ روی تو نمودم پدید

خارِ تو بر پایِ خودِ من خلید

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۲ - شاه و جام

 

پایِ جوان بر لب ساحل رسید

چند نفس پشتِ هم از دل کشید

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۲ - شاه و جام

 

‎این سفر آبم چو فروتر کشید

‎سنگ دگر شد سر راهم پدید

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۲ - شاه و جام

 

‎موجی از آن قسمتِ بالا رسید

‎باز مرا جانبِ بالا کشید

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۲ - شاه و جام

 

‎چون ز شه این وعده دلکش شنید

‎جامه ز تن کند و سویِ شط دوید

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۳ - مکاتبۀ منظوم

 

عمر من در عشق خوبان سر رسید

موی من از ناز خوبان شد سفید

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۶ - داستان دو موش

 

هرکه حرف بزرگتر نشنید

آن ببیند که بچّه موش بدید

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۱۱ - کار و کوشش سرمایۀ پیروزی است

 

در سرِ ره تیره گِلی شد پدید

بار کَش و مرد در آن گِل تپید

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۱۱ - کار و کوشش سرمایۀ پیروزی است

 

هاتِفی از غیب به دادش رسید

کامَدَم ای مرد مشو نا امید

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۱۲ - هدیۀ عاشق

 

عاشقی محنتِ بسیار کشید

تا لبِ دِجله به معشوق رسید

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۱۵ - مزاح با یکی از وزیران

 

ز بس روغن به تخم بنده مالید

کمال السلطنه بر تخم من رید

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۱۸ - کلاغ و روباه

 

یکی روبهی بوی طُعمه شنید

به پیش آمد و مَدحِ او برگزید

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۲۵ - خر و عَزب

 

اندکی از چپ و از راست دوید

باغ را از سر خر خالی دید

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۲۹ - آرزویِ خرِّ دُم بریده

 

دهقان مگرش ز گوشه‌ای دید

بَرجَست و از او دو گوش بُبرید

ایرج میرزا
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی سید الانبیاء محمد المصطفی صلی الله علیه و آله و سلم » شمارهٔ ۲ - فی مبعث سید المرسلین صلی الله علیه و آله و سلم

 

رایت حق شد بلند؛ سر حقیقت پدید

بطالعی ارجمند طالع اسعد دمید

دوای هر دردمند امید هر ناامید

بگوش هر مستمند صلای رحمت رسید

غروی اصفهانی
 
 
۱
۳۳۳
۳۳۴
۳۳۵
۳۳۶
۳۳۷
۳۴۶
sunny dark_mode