سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۱۴ - رفتن شیرین پیش مهین بانو و اجازت خواستن به نخجیر و رفتن به مداین
که یک شب پیش از آن در خواب دیدی
که بازی ناگه از دستش پریدی
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۱۴ - رفتن شیرین پیش مهین بانو و اجازت خواستن به نخجیر و رفتن به مداین
دگر چون باز، در آن خواب دیدی
شدی خاموش و یکدم آرمیدی
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۱۸ - صفت مجلس خسرو و آمدن شاپور
چو رامشگر سرودی بر کشیدی
دلش در بر چو مرغی برپریدی
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۱۸ - صفت مجلس خسرو و آمدن شاپور
نکو رفتی و هم نیکو رسیدی
کرم کردی و زحمتها کشیدی
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۳۲ - نشستن خسرو به پادشاهی بار دوم
حدیث روی او هر جا رسیدی
به گل گفتی و از سنبل شنیدی
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۳۴ - نصیحت کردن مهین بانو شیرین را
منه دل بر سیاهی و سفیدی
که در کاسه است آش ناامیدی
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۳۷ - صفت باربد در بزم خسرو
گهی کز دل سرودی بر کشیدی
ز مردم آه بر گردون رسیدی
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۳۷ - صفت باربد در بزم خسرو
رباب این حال ازو هم چونکه دیدی
به همپایی او دستی کشیدی
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۴۱ - زاری کردن فرهاد از عشق شیرین
گهی از پا نشستی وارمیدی
گهی برخاستی بیخود دویدی
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۴۱ - زاری کردن فرهاد از عشق شیرین
چو رخت خواب شب در سر کشیدی
همه شب خواب را در خواب دیدی
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۴۳ - مناظره کردن خسرو با فرهاد
ز شوقش چونکه جان بر لب رسیدی
شدی و قصر او از دور دیدی
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۴۷ - نامه نوشتن شیرین به خسرو به تعزیت مریم
ولی شاها تو این محنت که دیدی
ز فعل خود جزای خود کشیدی
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۵۳ - پاسخ دادن شیرین، خسرو را
کتاب و حرف من خواندی و دیدی
به من هر چیز کان گفتی، شنیدی
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۵۹ - پشیمان شدن شیرین و رفتن عقب خسرو و مجلس نهادن
به هر جا در رهش و همی رسیدی
بخواندی حرزی و بر خود دمیدی
اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۲۴ - دیوانه شدن پروانه و صحرا گرفتن او
اگر پروانه وش مرغی پریدی
جز آتش منزل دیگر ندیدی
اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۲۴ - دیوانه شدن پروانه و صحرا گرفتن او
به چشم از بوته خاری رسیدی
تل خاکستری بود از شهیدی
اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۲۴ - دیوانه شدن پروانه و صحرا گرفتن او
در آن وادی که گل ز آتش دمیدی
زبان طعنه بر آتش کشیدی
اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۲۴ - دیوانه شدن پروانه و صحرا گرفتن او
گر از ضعفش نفس بر خود دمیدی
دگر خود را بجای خود ندیدی
اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۲۹ - زاری شمع از فراق پروانه
دلش از بسکه سوز سینه دیدی
کبابی شد کزو روغن چکیدی
اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۲۹ - زاری شمع از فراق پروانه
اگر دستش به پیراهن رسیدی
بسان غنچه اش صد جا دریدی