×
عطار » اسرارنامه » بخش هشتم » بخش ۱ - المقاله الثمانیه
چو برگیرند ازو بار گران را
به یک ساعت ببیند آن جهان را
عطار » اسرارنامه » بخش نهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل
کسی کو کور عقبی داشت جان را
چو کور این جهانست آن جهان را
عطار » اسرارنامه » بخش دوازدهم » بخش ۶ - الحکایه و التمثیل
ز یک سو خرمن زر کهکشان را
ز یک سو دانهٔ زر آسمان را
عطار » اسرارنامه » بخش پانزدهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل
سخن تا چند گویی آسمان را
که بی شک بر زمین اندازد آنرا
عطار » اسرارنامه » بخش پانزدهم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل
دلت شایستگی ناداده جان را
چگونه تاب آرد نور آن را
عطار » اسرارنامه » بخش هفدهم » بخش ۳ - الحکایه و التمثیل
فراهم کرده مشتی استخوان را
کشیده پوستی در گرد آن را
عطار » اسرارنامه » بخش نوزدهم » بخش ۶ - الحکایه و التمثیل
چو دادی نیم نان این نیم جان را
فرا سر بر چنان کآید جهان را
عطار » خسرونامه » بخش ۱ - بسم اللّه الرحمن الرحیم
چو طفلی ساخت شش روز این جهان را
چو مهدی، داد جنبش آسمان را
عطار » خسرونامه » بخش ۲ - در نعت سیدالمرسلین خاتم النبیین صلی اللّه علیه و آله و سلم
باصل و فرع مالک عقل و جان را
بجان و دل ولی نعمت جهان را
عطار » خسرونامه » بخش ۲ - در نعت سیدالمرسلین خاتم النبیین صلی اللّه علیه و آله و سلم
هزاران زه سزد یکیک زبان را
اگر تو میبری این دو کمان را
عطار » خسرونامه » بخش ۲ - در نعت سیدالمرسلین خاتم النبیین صلی اللّه علیه و آله و سلم
چو گویی دید ماه آسمان را
شبی ز انگشت چوگان ساخت آن را
عطار » خسرونامه » بخش ۱۹ - گفتار در رخصت دادن دایه گلرخ را در عشق هرمز و حیله ساختن
مبر بر سر بتنهایی جهان را
که دلگیرست تنهایی جوان را
عطار » خسرونامه » بخش ۲۱ - دگر بار رفتن دایه پیش هرمز
ز عشقست این همه رونق جهان را
ز عشقست اتصالی جسم و جان را
عطار » خسرونامه » بخش ۲۴ - رسیدن گل و هرمز در باغ و سرود گفتن با رباب
ندانستند از اوّل این جهان را
که آخر چه درآید از پس آنرا