گنجور

قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۱۰۴ - در توحید و زهد و موعظت گوید

 

پس از توحید جان افزای تا جانم به جا باشد

به زهد و موعظت گفتن خدا بر من گواباشد

همی بر خویشتن گیرم گوا آن پادشاهی را

که در ملکش نوای مرغ تسبیح و دعا باشد

خداوندی جهانداری ز روی آسمان او را

[...]

قوامی رازی
 

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۸

 

هرچه با من کنی روا باشد

برگ آزار تو کرا باشد

چون تو در عیش و خرمی باشی

گر نباشد رهی روا باشد

چند گویی که از بلا بگریز

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۰۲ - امیر شجاعی شاعر در قدح انوری گفته

 

هر بلایی کز آسمان آید

گرچه بر دیگری قضا باشد

بر زمین نارسیده می‌گوید

خانهٔ انوری کجا باشد

انوری
 

محمد بن منور » اسرار التوحید » باب اول - در ابتداء حالت شیخ » بخش ۴

 

کمال دوست چه آمد ز دوست بی‌طمعی

چه قیمت آورد آن چیز کش بها باشد

عطا دهنده ترا بهتر از عطا به یقین

عطا چه باشد چون عین کیمیا باشد

محمد بن منور
 

محمد بن منور » اسرار التوحید » باب دوم - در وسط حالت شیخ » فصل سوم » منقولات » شمارهٔ ۱۶۲

 

کمال دوستی از دوستان بی طمعیست

چه قیمت آرد آن خیر کش بها باشد

عطا دهنده ترا بهتر از عطا به یقین

عطا چه باید چون عین کیمیا باشد

محمد بن منور
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الملک و البراهمة » بخش ۶

 

هر عصایی نه اژدها باشد

هر گیاهی نه کیمیا باشد

نصرالله منشی
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۲

 

اگر چه عشق بتان سر به سر بلا باشد

دلم به عشق همه ساله مبتلا باشد

دلم بلای من و عاشقی بلای دل است

بلا که دید که همواره در بلا باشد

غلام قامت آنم که قامتم همه سال

[...]

ادیب صابر
 

خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۶

 

خواهی شرفت هردمی اعلا باشد

باشد طلب فروتنی تا باشد

با خاک نشینان بنشین تا گویند

هر چیز سبک‌تر است بالا باشد

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۱

 

خواهی شرف مردم دانا باشد

عزت مطلب فروتنی تا باشد

با صدر نشینان منشین کز میزان

هر سنگ سبک‌تر است بالا باشد

خاقانی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۹ - بر تخت نشستن بهرام به جای پدر

 

در چنان دور غم کجا باشد‌؟

که در‌او زهره کدخدا باشد

نظامی
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۸۷

 

گل خواست که چون روی تو زیبا باشد

وین خود چه خیالست و چه سودا باشد؟

حسنی باید چو حسن تو روز افزون

یک روز نکویی همه کس را باشد

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۵۲ - وله ایضاً

 

هر که در...هلد بغا باشد

ور مزکّی شهر ما باشد

وانکه مفسد بود ریم ریشش

ورچه او را لقب ضیا باشد

بر مزکّی چه اعتماد بود

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۷

 

نباشد عیب پرسیدن تو را خانه کجا باشد

نشانی ده اگر یابیم وان اقبال ما باشد

تو خورشید جهان باشی ز چشم ما نهان باشی

تو خود این را روا داری وانگه این روا باشد

نگفتی من وفادارم وفا را من خریدارم

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۰۹

 

دیوانه میان خلق پیدا باشد

زیرا که سوار اسب سودا باشد

دیوانه کسی بود که او را نشناخت

دیوانه به نزد ما شناسا باشد

مولانا
 

مجد همگر » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۲

 

پناه ملک جهان شهریار روی زمین

تویی که حکم تو بر آسمان روا باشد

جواب امر ترا آسمان دهد لبیک

اگر چو کوه سما قابل صدا باشد

سپهر جاده مقصود خود نیابد باز

[...]

مجد همگر
 

مجد همگر » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱

 

وقت آنست که بر دشت تماشا باشد

باغ را زینت و زیب از گل رعنا باشد

هر که او جانور است آرزوی یار کند

هر که را هست دلی عاشق و شیدا باشد

ذره سنگ همه لعل بدخشان گردد

[...]

مجد همگر
 

مجد همگر » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۵

 

کسی که در کنف سایه خدا باشد

همیشه بر همه مقصود پادشا باشد

تراست این همه اقبال و باشد آن کس را

که برکشیده و بگزیده خدا باشد

درت چو بر رخ خواهندگان گشاده شود

[...]

مجد همگر
 
 
۱
۲
۳
۴
۷
sunny dark_mode