فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۷
چو روشن شد آن چادر لاژورد
جهان شد به کردار یاقوت زرد
نشست از بر اسب جنگی پشنگ
ز باد جوانی سرش پر ز جنگ
به جوشن بپوشید روشن برش
[...]
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۹ - نامه نوشتن رامین به مادر و آگاه شدن موبد
بدان گاهی که شاهنشاه موبد
برون رفت از نگارین کاخ و گنبد
دل از شاهی و شهر خویش برداشت
بیابان بر گزید و کاخ بگذاشت
بدان زاری و بد روزی همی گشت
[...]
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۷ - رسیدن پیگ رامین به مرو شاهجان و آگاه شدن ویس از آن
چو پیگ و نامهٔ رامین درآمد
طراقی از دل ویسه برآمد
دلش داد اندر آن ساعت گوایی
که رامین کرد با او بی وفایی
چو موبد نامهٔ رامین بدو داد
[...]
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۴ - گفتن رفیدا حال رامین با گل
چو از نخچیر باز آمد رفیدا
یکایک راز بر گل کرد پیدا
که رامین کینه کشت و مهر بدرود
همان گوهر که در دل داشت بنمود
اگر جاوید وی را آزمایی
[...]
ایرانشان » بهمننامه » آغاز داستان » بخش ۱۱ - نامه نوشتن کتایون پیش لؤلؤ و آمدن لؤلؤ پیش کتایون
به نزدش کتایون یکی نامه کرد
که ای دیده از ما بسی داغ و درد
سر کلک زرین نگونسار شد
حریر آن زمان پر ز گفتار شد
سر نامه کرد آفرین خدای
[...]
ایرانشان » بهمننامه » باز آمدن بهمن از هند به ایران و رها کردن زال و دختران رستم از بند » بخش ۲۰ - رزم خالد با ایرانیان و کشته شدن خالد بر دست رستم تور
همانگاه خالد برفت از سپاه
همی رفت تا هم بَرِ قلبگاه
بگردید پیش و پس و چپ و راست
باستاد و آنگه هماورد خواست
همانگه برو شد شهِ پُشتکوه
[...]
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۰ - رفتن پدر مجنون به دیدن فرزند
دهقان فصیح پارسی زاد
از حال عرب چنین کند یاد
کان پیرِ پسر به باد داده
یعقوب ز یوسف اوفتاده
چون مجنون را رمیدهدل دید
[...]
حکیم نزاری » ادبنامه » دیباچه » بخش ۲
گرت راه باید به اهل صفا
طلب کن ز ذُریۀ مصطفی
به حبل المتین در زن ای دوست دست
که کس جز بدین از ضلالت نرست
چو خواهی که یابی خلاص از ظلام
[...]
اسیری لاهیجی » اسرار الشهود » بخش ۴۱ - در بیان حقیقت عشق و آثار و احکام آن
عشق چه بود قطره دریا ساختن
از دو عالم با خدا پرداختن
عشق آن باشد که باطل حق شود
قید را بگذار د و مطلق شود
عشق از هستی خود وارستن است
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » مدایح » شمارهٔ ۱۵ - مولود ختم ولایت زمان عجل الله فرجه
دو هفته پیش که آید ز ره مه شعبان
رسید پیک سموم و برید تابستان
نفس گسسته بدن خسته دیده آتشخیز
ز ره رسیده تعب دیده سینه آتشخوان
درشت خوی و ترش روی و تلخگوی چنان
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۶ - انتهی
چو بی وجود خداوندگار آسایش
حرم بود بخرد و بزرگ این کشور
دوباره نامه نبشتند مفتیان مهین
بمیر فرخ دانش پژوه دانشور
که ای بروشنی و فرخی شده مشهور
[...]