گنجور

 
۱
۳
۴
۵
۶
۷
۱۶
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۸ - خطاب با حقیقت جان در معنی زاری كردن گلرخ

 

نمیآورد طاقت دایهٔ پیر

که گلرخ زار مینالید چون زیر

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۰ - پاسخ دادن هرمز دایه را

 

چو دایه این سخنها کرد تقریر

گل بی برگ آبی شد ز تشویر

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۱ - دگر بار رفتن دایه پیش هرمز

 

جوان چون دید روی دایهٔ پیر

ز خنده شکّرش آمیخت با شیر

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۱ - دگر بار رفتن دایه پیش هرمز

 

چرا باز آمدی ای جادوی پیر

که نتوان زد چو تو جادو به صد تیر

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۱ - دگر بار رفتن دایه پیش هرمز

 

برآمد صبح همچون دایهٔ پیر

به بر در روز را پرورده از شیر

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۳ - زاری هرمز در عشق گل پیش دایه

 

رسید القصه روزی دایهٔ پیر

نهاد از بهر هرمز دام تزویر

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۳ - زاری هرمز در عشق گل پیش دایه

 

چو دل مرغ تو شد بر وی زدی تیر

نهادی بر رهش دامی گلو گیر

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۴ - رسیدن گل و هرمز در باغ و سرود گفتن با رباب

 

گل عاشق ز گفت دایهٔ پیر

عرق میریخت چون باران ز تشویر

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۴ - رسیدن گل و هرمز در باغ و سرود گفتن با رباب

 

چو هستم شکّرت را چاشنی گیر

بچربی نیز خواهم روغن از شیر

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۴ - رسیدن گل و هرمز در باغ و سرود گفتن با رباب

 

چو شد روشن درآمد دایهٔ پیر

دو دلبر دید پای هر دو در قیر

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۵ - خواستگاری شاه اصفهان از گل

 

اگر صد موی بشکافم ز تدبیر

برون نتوان شدن مویی ز تقدیر

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۶ - طلب کردن قیصر باج و خراج از پادشاه خوزستان و رفتن هرمز به رسولی

 

گرفتم دیو زد بر من چنین تیر

چرا ریزد ز پستانم چنین شیر

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۷ - نامه نوشتن گل به خسرو در فراق و ناخوشی

 

چو مردم بیتو من از من چه تقصیر

چو تو آگه نیی از من، چه تدبیر

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان

 

چو چندین می‌زنی بانگ و لاغیر

به نطق آور سخن از منطق‌الطیر

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان

 

اگرچه اسب او می‌رفت چون تیر

ز تک یک دم نمی‌استاد نخجیر

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان

 

نکرد القصّه خسرو هیچ تأخیر

ز اوّل تا به‌آخر کرد تقریر

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ

 

چو گیتی ماند از شب پای در قیر

بیامد پیش هرمز دایهٔ پیر

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۱ - بیمار گشتن جهان افروز

 

که تا از باغ شه پنهان به شبگیر

برون آیی تو و آن دایهٔ پیر

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۱ - بیمار گشتن جهان افروز

 

شه و فیروز و فرخ هر سه از تیر

سه کس در یک زمان کردند زنجیر

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۱ - بیمار گشتن جهان افروز

 

میان خاک و خون آن دایهٔ پیر

به‌سر می‌گشت با گیسوی چون شیر

۱ بیت
عطار
 
 
۱
۳
۴
۵
۶
۷
۱۶
 
تعداد کل نتایج: ۳۱۴