گنجور

 
۱
۲
۳
۴
۵
۱۵
 

عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۱) سکندر و وفات او

 

ولیکن غم مخور دو حرف بنیوش

که به از آبِ حیوان گر کنی نوش

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۸) حکایت پیر عاشق با جوان گازر

 

چنین گفت ای عجب آن پیرِ مدهوش

که هرگز نکنم آن لذّت فراموش

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۱۹) حکایت آن دزد که گرفتار شد

 

اگر خونت زند از قهر او جوش

مکن هرگز بلطف او را فراموش

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۲۴) حکایت جوان نمک فروش که بر ایاز عاشق شد

 

اگر شاه جهان بودی وفا کوش

شهستی نه غلامش حلقه در گوش

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۲۴) حکایت جوان نمک فروش که بر ایاز عاشق شد

 

اگر عاشق توئی چندین مزن جوش

تو می‌باید که باشی حلقه در گوش

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش پانزدهم » جواب پدر

 

در آن موضع که عقل آنجاست مدهوش

اگر کوهست گردد عِهنِ منفوش

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش شانزدهم » (۲) حکایت هارون با بهلول

 

چو پُر خون اوفتاد این دیگ پُر جوش

مزن انگشت در وی سر فرو پوش

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هجدهم » (۳) حکایت مأمون خلیفه با غلام

 

غلم آنجایگه می‌بود خاموش

دلش آمد ز شوق بصره در جوش

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۱۰) حکایت شاهزاده و عروس

 

ز بس کان شب بشادی کرد می‌نوش

وجودش بر دل او شد فراموش

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او

 

ظفر می‌شد ز یک سو حلقه در گوش

ز یک سو فتح و نصرة دوش بر دوش

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او

 

ز سهمش آب دریاها پر از جوش

شدی چون آتش اندر سنگ خاموش

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش پایانی » (۳) حکایت آن مرد که از اویس سؤال کرد

 

چوخواهی گشت همچون کوه خاموش

کفی بر لب چو دریائی مزن جوش

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش پایانی » (۱۳) حکایت عبدالله بن مسعود با کنیزک

 

کنون من عهد کردم با تو خاموش

که نفروشم ترا، مگری و مخروش

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش پایانی » (۱۳) حکایت عبدالله بن مسعود با کنیزک

 

تو ای خواجه حدیث من بمنیوش

اگرچه می‌نیرزم هیچ بفروش

۱ بیت
عطار
 

عطار » بلبل نامه » بخش ۲ - رفتن مرغان بحضرت سلیمان علی نبینا و آله و علیه السلام و شکایت نمودن از بلبل

 

ز خامی می‌زند آن قلتبان خوش

که خام آوازه دارد پخته خاموش

۱ بیت
عطار
 

عطار » بلبل نامه » بخش ۶ - حکایت گفتن بلبل و عتاب کردن باغبان و عذر خواستن گل

 

مکن عهد و وفا‌داری فراموش

بیا چون جان شیرینم در آغوش

۱ بیت
عطار
 

عطار » بلبل نامه » بخش ۹ - جواب دادن بلبل باز را و استغنا نمودن او

 

شراب عاشقی آن کس کند نوش

که یاد غیر را سازد فراموش

۱ بیت
عطار
 

عطار » بلبل نامه » بخش ۱۱ - عجز آوردن بلبل به پیش باز و دستوری طلبیدن او

 

بدو گفت ای تو هم نیش و توهم نوش

بمن رسوای عالم پرده درپوش

۱ بیت
عطار
 

عطار » بلبل نامه » بخش ۲۰ - حکایت گربه و موش و باده

 

اگر عالم همه گردد زره پوش

به نزد من کنند مردی فراموش

۱ بیت
عطار
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۱۵
 
تعداد کل نتایج: ۲۹۴