گنجور

عطار » الهی نامه » بخش سوم » (۲) حکایت شیخ گرگانی با گربه

 

بمطبخ بود مأواگه گرفته

نبودی گوشتی از وی نهفته

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۲) حکایت مرد نمازی و مسجد و سگ

 

گشاد آن مرد چشم آنجا نهفته

یکی سگ بود در مسجد بخفته

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش ششم » (۷) حکایت پسر ماه روی با درویش صاحب نظر

 

همی گفت این سخن در دل نهفته

ز خار پای چندان گل شکفته

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش یازدهم » (۷) حکایت شیخ بایزید و آن قلّاش که او را حدّ می‬زدند

 

که چندین زخم خورده خون برفته

تو چون گل مانده خندان و شکفته

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش دوازدهم » (۴) حکایت شوریده دل بر سر گور

 

چنین گفت او که این مردیست خفته

بترک دنیی و عقبی گرفته

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش دوازدهم » (۶) حکایت سلطان ملکشاه با پاسبان

 

بباید رفت تا بینم نهفته

که در سرما بدین درکیست خفته

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش سیزدهم » (۶) حکایت کشته شدن پسر مرزبان حکیم

 

گرفتم توبه کردی یک دو هفته

چه سازی چارهٔ آن عمرِ رفته

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او

 

دهانی داشت همچون لعل سفته

درو سی دُرّ ناسفته نهفته

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش پایانی » (۴) حکایت وفات اسکندر رومی

 

چه گویم کانچه گفتم هست گفته

کرا گویم، خلایق جمله خفته

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش بیستم » بخش ۱ - المقاله العشرون

 

الا ای روز و شب در خواب رفته

برآمد صبح پیری و تو خفته

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش بیست و یکم » بخش ۱ - المقاله الحادیه و العشرون

 

چو عیسی باش خندان و شکفته

که خر باشد ترش‌روی و گرفته

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۵ - آغاز داستان

 

کنیزک بر در آن باغ خفته

دلش بیدار و عقل و هوش رفته

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۵ - آغاز داستان

 

پس از یک هفته کاری بود رفته

که شه شد دور از آن ماه دو هفته

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۶ - آغاز داستان

 

هنوز آن روی چون گل ناشکفته

گل او خواست شد در گل نهفته

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

 

بزیر بید هرمز بود خفته

ز مستی عقل زایل هوش رفته

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

 

چو شد بیدار ماه مست خفته

گل سیراب شد از دست رفته

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

 

شهی در حجرهٔ چارم بخفته

بمهری ماه را در بر گرفته

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۱ - دگر بار رفتن دایه پیش هرمز

 

گلی از عشق در جانم شکفته

ولیک از چشم جانانم نهفته

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ

 

گر از انجم شود گردون شکفته

کجا مه در میان گردد نهفته

عطار
 
 
۱
۲