گنجور

عطار » منطق‌الطیر » در نعت رسول » در نعت رسول ص

 

ای شفاعت خواه مشتی تیره روز

لطف کن شمع شفاعت برفروز

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عزم راه کردن مرغان » تحیر بایزید

 

ماهتابی بود بس عالم‌فروز

شب شده از پرتو او مثل روز

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت غلامان عمید خراسان و دیوانهٔ ژنده‌پوش

 

هر یکی در گوش دری شب‌فروز

شب شده در عکس آن در همچو روز

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » سی‌مرغ در پیشگاه سیمرغ » ...

 

از نکو رویی که بود آن دلفروز

هیچ نتوانست بیرون شد به روز

عطار
 

عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » در فضیلت فاروق رضی الله عنه

 

ولیکن این چراغ جنّت افروز

بود رخشنده‌تر از نور هر روز

عطار
 

عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » در فضیلت ذی النورین رضی الله عنه

 

بدیشان گفت هر بنده که امروز

سلاح انداخت آزادست و پیروز

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود

 

نگاهی سوی آن زن کرد یک روز

بدید از پرده روی آن دلفروز

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود

 

بزرگانش بعشق دل همان روز

فرستادند صد دختر دلفروز

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود

 

تعهد کرد بسیاری شب و روز

که تا با حال خود شد آن دلفروز

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود

 

خبر دادند ازو شه را که امروز

غلامی در رسید الحق دلفروز

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود

 

که سازی بر لبِ این بَحرَم امروز

عبادت را یکی معبد دلفروز

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش دوم » (۴) حکایت امیرالمؤمنین علی کرم الله وجهه بامور

 

بهر گامی که برگیری تو امروز

ز حضرت تحفهٔ یابی دلفروز

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش دوم » (۵) حکایت نوشروان عادل با پیر بازیار

 

بدو آن پیر گفت ای شاه پیروز

درخت من ببار آمد هم امروز

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۱) حکایت سرپاتک هندی

 

پدر را گفت آن کودک که یک روز

مرا بر پیش آن پیر دلفروز

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۱) حکایت سرپاتک هندی

 

اگر دریابدش استاد پیروز

وگرنه زار خواهد مرد امروز

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۱) حکایت سرپاتک هندی

 

جوابش داد آن ماه دل افروز

که با تو بوده‌ام من ز اولین روز

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۱) حکایت سرپاتک هندی

 

به‌آخر ز آرزوی آن دل‌افروز

نبودش صبر یک ساعت شب و روز

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۱) حکایت سرپاتک هندی

 

عزیمت خواند تا بعد از چهل روز

پدید آمد پری‌زاد دل‌افروز

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۴) حکایت شه زاده که مرد سرهنگ بر وی عاشق شد

 

همه شب پای مالیدیش تا روز

همه روزش سخن گفتی دلفروز

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۴) حکایت شه زاده که مرد سرهنگ بر وی عاشق شد

 

دل آن شاه زاد عالم افروز

بدان سرهنگ شد مشغول آن روز

عطار
 
 
۱
۲
۳
۱۰