عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴
ندای غیب به جان تو میرسد پیوست
که پای در نه و کوتاه کن ز دنیی دست
هزار بادیه در پیش بیش داری تو
تو این چنین ز شراب غرور ماندی مست
جهان پلی است بدان سوی جه که هر ساعت
[...]
عطار » الهی نامه » بخش دوازدهم » جواب پدر
پدر بگشاد الماس زبان را
بسفت آنگه گهرهای بیان را
پسر را گفت گر داری هدایت
همه عمرت تمامست این حکایت
عطار » الهی نامه » بخش بیستم » المقالة العشرون
پسر گفتش که درویشی بسیار
بسی باشد که آرد کافری بار
بزر چون دین و دنیا میشود راست
ز حق هم کیمیا هم زر توان خواست
عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۱۴ - فی فضائله
مصطفا گفتست چون آدم بعلم
نوح فهم آنگاه ابراهیم حلم
باز یحیی زهد و موسی بطش کیست
گر نمیدانی شجاع دین علیست
عطار » نزهت الاحباب » بخش ۱۷ - آمدن باغبان در بوستان و چیدن گلها و نومید شدن بلبل
هر گلی کان بود بر شاخی بچید
بلبل بیچاره کان حالت بدید
در معنی از زبان عشق سفت
این غزل بر سرگذشت خویش گفت
عطار » پندنامه » بخش ۵۷ - در صفت علامتهای فاسق
هست فاسق را سه خصلت در نهاد
باشد اول در دلش حب فساد
حرفهاش آزردن خلق خداست
دور دارد خویش را از راه راست
عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » بسم الله الرحمن الرحیم
تو امّید منی در عین طاعت
مرا بخشا ز نور خود سعادت
عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » در نعت سید المرسلین صلی اللّه علیه و سلم
تو اصل جوهری در اصل فطرت
ترا دادست ایزد جاه و حرمت
عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » در معراج حضرت رسالت علیه الصلوة والسلام
خبردارند از دریای فضلت
چه باشد گر کنی بر جمله رحمت
عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » در فضیلت ذی النورین رضی الله عنه
چو در قرآن امام خاص و عامست
چرا در حکم خویشان ناتمامت
عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود
سحرگاهی نفس زد صبح دولت
برون آمد زن زاهد ز خلوت
عطار » الهی نامه » بخش بیستم » (۹) حکایت شعیب علیه السلام
که چندانی که در دل رشک بیشست
بچشم عاشقان در اشک بیشت
عطار » الهی نامه » روایت دیگر دیباچۀ الهینامه » در آغاز آلهی نامه
وَمَا مِن دابّةٍ منشورِ شاهیست
اَلَم تَعلَم نفاد پادشاهیت
عطار » بلبل نامه » بخش ۳ - فرستادن سلیمان(ع) باز را باحضار بلبل ومراعات او ازتشویش
چرا آرد به بین نفرت ز کثرت
که داد او را بگو منشور وحدت
عطار » بلبل نامه » بخش ۲۳ - جواب دادن بلبل سلیمان(ع) را که هر مرغ لائق اسرار توحید نیست
چه گویم با که گویم این حقیقت
زبان وهم کی داند طبیعت
عطار » بلبل نامه » بخش ۳۶ - جواب دادن هدهد بلبل را و اجازت دادن بلبل را
مخواه از عاشق و دیوانه خدمت
که او خود سوخت از درد محبت