گنجور

 
۱
۲
۳
۴
۱۷
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت ذالنون که چهل مرقع پوش را که جان داده بودند دید

 

گفتم آخر این چه کارست ای خدای

سروران را چند اندازی ز پای

۱ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت مردی غازی و مردی کافر که مهلت نماز به یکدیگر دادند

 

کای همه بد عهدی از سر تا بپای

خوش وفا و عهد می‌آری بجای

۱ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت چوب خوردن یوسف به دستور زلیخا

 

بر تن یوسف چنان بازو گشای

کین دم آهش بشنوم از دور جای

۱ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی معرفت » حکایت مردی که در کوه چین سنگ شد

 

جمله تاریک است این محنت سرای

علم در وی چون جواهر ره نمای

۱ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی معرفت » حکایت مردی که در کوه چین سنگ شد

 

رهبر جانت درین تاریک جای

جوهر علمست و علم جان فزای

۱ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی فقر » بیان وادی فقر

 

بحرکلی چون بجنبش کرد رای

نقشها بر بحر کی ماند بجای

۱ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی فقر » سؤال پاک‌دینی از نوری دربارهٔ راه وصال

 

هست حوتی نه سرش پیدا نه پای

درمیان بحر استغناش جای

۱ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » سی‌مرغ در پیشگاه سیمرغ » ...

 

شاه گفتش ای لطیف جان فزای

ازچه غرق خون شدی سرتابپای

۱ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » فی‌وصف حاله » گفتهٔ پاک‌دینی که سی‌سال عمر بی‌خود می‌گذارد

 

در خم چوگان چه گویی، هیچ جای

می‌ندانم پای از سر، سر ز پای

۱ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » فی‌وصف حاله » گفتار شبلی که پس از مردن به خواب جوانمردی آمد

 

بر من بیچاره این در برگشای

وین ز راه‌افتاده را راهی نمای

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » بسم الله الرحمن الرحیم

 

مرا دیدار خود آن لحظه بنمای

گره یکبارگیم از کار بگشای

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود

 

کنار راه داری دید بر پای

برو گرد آمده مردم زهر جای

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود

 

چنانش معبدی کردند بر پای

که گفتی خانهٔ کعبه‌ست بر جای

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود

 

بدست خویش شاهی کرد بر پای

نجنبید از برای ملک از جای

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود

 

بر او نه دست می‌جُنبید نه پای

که مقعد گشته بود و مانده بر جای

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود

 

بدو گفتا که ای بی دست و بی پای

شنیدم من که این ساعت فلان جای

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود

 

جوان را نیز مادر بود بر جای

چو دید القصّه دو بی‌دست و بی‌پای

۱ بیت
عطار
 
 
۱
۲
۳
۴
۱۷
 
تعداد کل نتایج: ۳۳۵
لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود