گنجور

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۳ - در حقیقت سرّ منصور و دریافتن اعیان گوید

 

دو دست خود زد امانش تو مگذار

که تا بنمایدت اینجایگه باز

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۵ - جواب دادن منصور شبلی را

 

من آن اصلم که اصل جمله از ماست

من اویم بشنو ای شیخ از من این راز

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۰ - جواب دادن شیخ جنید شیخ کبیر را

 

چنان کاول مگو این راز هرگز

بقول مصطفی دین العجایز

عطار
 

عطار » مظهر » بخش ۷ - در اشاره بتألیفات خود و عدد ابیات آنها فرماید

 

مرا کرد او اشارت خود بجعفر

که ازگفت ولیّ حقّ بمگدز

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۸ - در جواب دادن ابلیس در اعیان فرماید

 

بسی زو عاقبت درمانده عاجز

نمود عشق تو نایافت هرگز

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۱ - در نمودار سرّ اعیان کل فرماید

 

ببرد از راه باز مانده عاجز

نخواهد یافت آن اعزاز هرگز

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۹ - بود این آن زمان از خویش پنهان

 

چو برداری ز رویش پردهٔ عز

مگو از ماه و خور دیگر تو هرگز

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۵ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

کسی کز جان حقیقت جست اسرار

حقیقت رخ نمودش بیشکی باز

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش چهلم » بخش ۸ - الحكایة و التمثیل

 

می نباید شد بحمداللّه بزور

همچو فردوسی ز بیتی در تنوز

عطار
 
 
۱
۳
۴
۵
sunny dark_mode