عطار » هیلاج نامه » بخش ۴۰ - جواب گفتن منصور سلطان بایزید را قدس سره
نموداری کنم در جان نهانت
کنم بیوسته بی نام و نشانت
عطار » هیلاج نامه » بخش ۴۰ - جواب گفتن منصور سلطان بایزید را قدس سره
چو ره بردی کنون در جسم و جانت
منم هم آشکارا و نهانت
عطار » هیلاج نامه » بخش ۴۰ - جواب گفتن منصور سلطان بایزید را قدس سره
نفخت فیه من روحست جانت
نمود مادرین عین عیانت
عطار » هیلاج نامه » بخش ۴۹ - جواب دادن منصور مدعی را
توانم امشب اینجاگاه جانت
کنم محو و بمانم در نهانت
عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۰ - جواب دادن شیخ جنید شیخ کبیر را
سخن از شرع گفتی این زمانت
ایا شیخ جهان راز نهانت
عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۱ - در عین العیان توحید گوید
یکی با پوست دیگر در عیانت
ابی صورت بود آن جان نهانت
عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۴ - تحسین کردن جنید منصور را در اسرار عشق
توقع دارم از شیرین زبانت
که برگوئی بسی شرح و بیانت
عطار » مظهر » بخش ۳ - در اشاره به کتب و تألیفات خود فرماید
بحقّ جام وصل واصلانت
بحقّ ذکر و اوراد مهانت
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴ - در ثنای احدیت و فنای بشریت فرماید
نمانده عقل جانانست جانت
ازو بشنو همه شرح و بینانت
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴ - در ثنای احدیت و فنای بشریت فرماید
یکی دیدی ز معنی جسم و جانت
از آن شد راز سبحانی عیانت
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷ - در خطاب کردن با دل و دریافتن اسرار معانی فرماید
براندازی حجاب آسمانت
یکی بینی مکین را با مکانت
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۴ - در تفسیر وَلَقَدکَرَّمنا بَنی آدَمَ وَحَمَّلنا هُم فی البَرِّ وَالبَحر فرماید
چو در خلوت مقیم است او عیانت
زمانی تازه گردان عین جانت
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۲۶ - در صورت جان دادن و جانان دیدن فرماید
بیاب این درّ معنی در عیانت
صدف کن در درون خود نهانت
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۳۴ - در صفت پیر دانا و حکایت اسرار کردن کل با او فرماید
بسی گشتم بسی دیدم کسانت
شدم خاک قدوم رهروانت
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۳۷ - در فنای این جهان و بقای آن جهان فرماید
دم از ایشان زن و دریاب جانت
که ایشانند این شرح و بیانت
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۸ - در جواب دادن ابلیس در اعیان فرماید
ز دید سالکان واصلانت
بچشم من زجمله رهروانت
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۵۳ - در صفت ره یافتن و می عشق خوردن و جانان دیدن به تحقیق گوید
چو جز من در نمیگنجد بجانت
دمادم مینماید رخ عیانت
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۵۳ - در صفت ره یافتن و می عشق خوردن و جانان دیدن به تحقیق گوید
منم گویا در این عین زبانت
منم اینجا همه شرح و بیانت
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۵۳ - در صفت ره یافتن و می عشق خوردن و جانان دیدن به تحقیق گوید
ترا دادم عیان واصلانت
کنم اینجای بی نام ونشانت
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۵۴ - در معنی و هو معکم اینما کنتم و حقیقت کل فرماید
ایا آدم منم در بود جانت
که بنموده همه راز نهانت