گنجور

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱ - کتاب الروایات(والمصائب)

 

روایت است که آمد برون چه از زندان

عزیز مصر و فسا گشت یوسف کنعان

برای دیدن وی همچو طالب و مطلوب

به شهر مصر ز کنعان روانه شد یعقوب

ز مصر حضرت یوسف به شوکت و اجلال

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲ - (سئوال سلمان از بندار یهودی)

 

روایت است که روزی نشسته بد سلمان

به نزد احمد مرسل خلاصه امکان

شنید و دید که نزد خدای لم یزلی

گشوده دست دعا کی خدا به حق علی

مرا خلاص ز خوف خطای امت ک

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۳ - رفتن حضرت اباعبدالله الحسین به دیدن امام حسن(ع)

 

روایت است که یک روز نور چشم نبی

حسین سلاله نسل محمد عربی

برای دیدن فخر انام و شاه زمن

چراغ دیده آن عبا امام حسن

علم نمود قد خود چو شاخه شمشاد

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۴ - سئوال اعرابی از اسخیای مدینه

 

روایت است که اندر مدینه اطهر

رسید یک عربی از پی سئوال از بر

سئوال کرد که با بخشش و حمایت کیست

کریمتر ز کریمان در این ولایت کیست

یکی ز شیعه مولای دین علی ولی

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۵ - حکایت سفینه غلام

 

چنین شده است روایت به روضه الانوار

که یک غلام سیه داشت احمد مختار

به درگهش پی خدمت نموده بود مقر

رسیده بود به فخرش به عرش اعظم سر

به همره نبی ابطحی به یک سفری

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۶ - سئوال از ملک الموت

 

شنیده‌ام که خدای مهیمن معبود

زمانی از ملک الموت این سئوال نمود

که ای تو قابض روح تمام خلق جهان

ز جن و انس و سیاه و سفید و پیر و جوان

از آن زمان که به این امر گشته ای مامور

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۷ - آمدن بشیر از جانب یوسف به خدمت یعقوب

 

روایتی شده از راویان بسی مطلوب

برای علت دوری یوسف از یعقوب

که چون ز مصلحت کردکار بی‌همتا

نمود مادر یوسف وداع دار فنا

از این مقدمه یعقوب شد بسی دلگیر

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۸ - شکوه و زینب (ع) سر قبر مادر

 

روایت است که چون عترت رسول‌الله

سوی مدینه رسیدند با خروش ز راه

خمیده زینب بی‌غمگسار گشت روان

میان روضه مادر به ناله و افغان

سلام کرد به حسرت فکند سر در پیش

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۹ - فروختن برادران، حضرت یوسف را به غلامی

 

کشت چون از کید اخوان در بدر

یوسف صدیق ار نزد پدر

پس برادرها دلش را سوختند

یعنی اندر بندگی بفروختند

چون ندارد با کسی دست ستیز

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۰ - در عدل انوشیروان

 

بود اندر ملک آذربایجان

حاکمی از جانب نوشیروان

در حکومت ظالم و جبار بود

طاغی و یاغی و بدکردار بود

بر عموم خلق از برنا و پیر

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۱ - خواب دیدن ناصرالدین شاه قاجار در نجف اشرف

 

این شنیدستم که شاه جم حشم

ناصرالدین شاه کیسخرو خدم

گشت چون الطاف یزدان یاورش

حلقه زد پیک سعادت بر درش

یعنی از ایران روان شد از وفا

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۲ - در وصف غلام سیاه حضرت سیدالساجدین

 

بد سیاهی در سپاه کربلا

خواجه زیبنده زین العبا

در دیار حق پرستی منزلش

بلکه حق در جلوه آب و گلش

خضر سرگردان آب جوی او

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۳ - در وفات حضرت یوسف(ع)

 

چنین ز بغض کتب شد روایتی تحقیق

که کرد عارضه رو به یوسف صدیق

ضعیف گشت و نحیف از قضای ربانی

هلال سان رخ چون به در ماه کنعانی

بسر رسید ز دیوان عمر او مدت

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۴ - در بیان قیامت و گریز به مصیبت

 

چنین شده است خبر مستفاد از اخبار

که روز حشر چو از امر قادر قهار

ز جن و انس و سباع و هوام و وحش و طیور

پی محاسبه گردند یک به یک محشور

ز جوشن و غلغله و اضطراب اهل حساب

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۵ - در بیان اذان گفتن بلال

 

کرد رحلت سوی جنت چو رسول قرشی

تنگ شد وسعت یثرب به بلال حبشی

کافری را بسر مسند دین والی دید

ز نبی مسجد و محراب نبی خالی دید

طاقتش طاق شد از گردش دور ایام

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۶ - روایت معراج

 

روایتست که ختم رسل شب معراج

چو از تقریب ایزد نهاد بر سر تاج

به بحر وحدت یکتا چنان شد احمد غرق

که غیر میم احد را نماند ز احمد فرق

پس از افاضه فیض حضور و قرب وصول

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۷ - معجزه حضرت موسی بن جعفر (ع)

 

بشنو این معجزه از شاه سریر اعجاز

حضرت موسی جعفر شه اقلیم حجاز

دید در مکه به نزدیک منا پیرزنی

کودک خُرد به پیرامُن وی چند تنی

ماده گاوی به بَرِ آن زن محزونِ غمین

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۸ - نامه نوشتن فاطمه صغرا به پدر

 

روایت است که چون از وطن نمود سفر

به سوی کرببلا آن امام تشنه جگر

علیله دخترکی در مدینه فاطمه نام

به جای ماند از آن شهریار عرش مقام

همیشه با تن تبدار و اشک و ناله و آه

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۹ - نازل شدن ملک حضور فخر کائنات

 

روایتست که روزی خلاصه کونین

جناب احمد محمود سیدالثقلین(ص)

به حجره بود بر ام‌سلمه‌اش منزل

که از فلک ملکی شد به حضرتش نازل

پس از سلام و درود و تحیت بی‌حد

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲۰ - در وضوء گرفتن فخر امم(ص)

 

روایتی به نظر آمد از حیات قلوب

که هست راوی این قول ابن شهر آشوب

که شد به یادیه روزی رسول فخر انام

به سایه شجری لحظه‌ای گرفت آرام

ز بعد سنت قیلو برای او و فراغت خواب

[...]

صامت بروجردی
 
 
۱
۲
۳