گنجور

وطواط » ترجیعات » شمارهٔ ۱ - در مدح شهاب الدوله سبکتگین

 

سوسن شکفته بر رخ چون ارغوان تست

آهن نهفته در بر چون پرنیان تست

تیری بغمزگان و کمانی بابروان

دلهای خلق خستهٔ تیر و کمان تست

هستی بلای جان همه عاشقان و لیک

[...]

وطواط
 

وطواط » ترجیعات » شمارهٔ ۲ - در مدح شروانشاه فخرالدین ابوالهیجا منوچهر بن افریدون

 

طلعت تو آفتاب دیگرست

زلف مشکینت سحاب دیگرست

یار مشکین زلفی و هر لحظه ات

با من مسکین عتاب دیگرست

از سر زلف بتابت هر نفس

[...]

وطواط
 

وطواط » ترجیعات » شمارهٔ ۳ - در مدح ملک اتسز

 

یار با من همی وفا نکند

تا تواند بجز جفا نکند

اوستادیست در جفا، که بحکم

یک دقیقه همی خطا نکند

نگذرد ساعتی بر آن رعنا

[...]

وطواط
 

وطواط » ترجیعات » شمارهٔ ۴ - نیز در مدح اتسز

 

ای توتیای دیدهٔ من خاک کوی تو

کم گشته آبروی من از عشق روی تو

همچون نسیم خلد بود نزد من بقدر

بادی که او نشان دهد از خاک کوی تو

ای یوسف زمانه، چو یعقوب بود

[...]

وطواط
 

وطواط » ترجیعات » شمارهٔ ۵ - هم در مدح اتسز گوید

 

جانا اگر لب تو رهی فرد نیستی

جفت سرشک لعل و رخ زرد نیستی

ور گرم نیستی سر و کار تو با حسود

از درد دل مرا نفس سرد نیستی

ور یابدی نسیم رخ و زلف تو دلم

[...]

وطواط
 

وطواط » ترجیعات » شمارهٔ ۶ - در مدح ابوالمظفر اتسز

 

جعد تو کفرست و رخسار تو ایمان ، ای پسر

هجر تو در دست و دیدار تو درمان ، ای پسر

مانده از خد تو خیره ماه گردون ، ای نگار

گشته از قد تو طیره سرو بستان ، ای پسر

کارگاهی نیست عشقت را بجز دل ، ای غلام

[...]

وطواط
 

وطواط » ترجیعات » شمارهٔ ۷ - نیز در مدح اتتسز

 

ای دوست، غم تو برده هوشم

بگذاشت چو دیگ پر ز جوشم

سرمایهٔ مرد عقل و هوشست

در عشق تو رفت عقل و هوشم

بی روی تو خسته ماند جسمم

[...]

وطواط
 

وطواط » ترجیعات » شمارهٔ ۸ - هم در مدح اتسز

 

جانا، بدست مهر تو دادم عنان دل

کردم امیر مهر ترا بر جهان دل

بیچاره دل بکوی عنا اندر اوفتاد

تا رهبر عنای تو بستد عنان دل

خیل فراق تو بره عاشقی درون

[...]

وطواط
 

وطواط » ترجیعات » شمارهٔ ۹ - در رثای سید معزالدین بهاء الدین علی بن جعفر نعمه

 

دیده ها را ز سر بپالایید

چهره ها را بخون بیالایید

ساعتی از جزع میارامید

لحظه های از عنا میاسایید

شمع لهو و سرور مفروزید

[...]

وطواط
 

وطواط » ترجیعات » شمارهٔ ۱۰ - در مدح ملک اتسز

 

ای چاه ز نخدان ، دلم از راه فگندی

وآنگاه بصد شعبده در چاه فگندی

در سلسلهٔ عشق کشیدی دلم ، ای ماه

تا سلسلهٔ غالیه بر ماه فگندی

با راحت و با رامش و با لهو تنم را

[...]

وطواط