گنجور

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲ - آغاز داستان

 

ز گلشن به باغ آمد از بهر سور

ببد خیره چون دید جم را ز دور

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۷ - در مولود پهلوان گرشاسب گوید

 

چو شد سیر شیر از دلیریّ و زور

ز گهواره شد سوی شبرنگ و بور

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۸ - آمدن ضحاک به مهمانی اثرط و دیدن گرشاسب را

 

ز عکس می زرد و جام بلور

سپهری شد ایوان پُر از ماه و هور

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۸ - آمدن ضحاک به مهمانی اثرط و دیدن گرشاسب را

 

کیانی یکی جشن سازید و سور

که آمد ز مینو بدان جشن حور

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۸ - آمدن ضحاک به مهمانی اثرط و دیدن گرشاسب را

 

همه چشم ضحاک از آن بزم و سور

به گرشاسب بٌد خیره مانده ز دور

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۹ - هنرها نمودن گرشاسب پیش ضحاک

 

به آماج و ناورد و مردی و زور

نمودند هر یک دگرگونه شور

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۹ - هنرها نمودن گرشاسب پیش ضحاک

 

به شمشیر هر چار نعل ستور

بیفکند کز تک نیاسود بور

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۲۰ - ترسانیدن گرشاسب از جادوی

 

به دود و نفس در دو چشمش زنور

درفشان چو در شب ستاره ز دور

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۲۲ - خبر فرستادن کرشاسب پیش پدر

 

به گامی شمردی کُه از روی زور

بدیدی شب از دور بر موی مور

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۲۵ - پند دادن اثرط گرشاسب را

 

بدان تا تو با بزم باشی و سور

مگرد از پرستیدن شاه دور

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۲۶ - رفتن گرشاسب به نزد ضحاک

 

تن پیل یاقوت رخشان چو هور

زبرجدش خرطوم و دندان بلور

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۰ - جنگ دوم گرشاسب با سالاران بهو

 

به زخمی دونیمه شد از خشم‌ و‌ زور

ز بالا سوار و ز پهنا ستور

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۰ - جنگ دوم گرشاسب با سالاران بهو

 

ز بیجاده تاجی چو رخشنده هور

پر از درّ و گوهر سه جام بلور

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۰ - جنگ دوم گرشاسب با سالاران بهو

 

هم ازرهش گرزی چنان زد‌به زور

که گم شد سرش در سرین ستور

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۲ - پاسخ گرشاسب به نزد بهو

 

زمین چون گِری هفت کشور به زور

که چندان نیابی که باشدت گور

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۴ - رزم چهارم گرشاسب با هندوان

 

ز بس قیر چهران زده صف چو مور

ببد روز تا رو سیه گشت هور

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۴ - رزم چهارم گرشاسب با هندوان

 

چو ز ایوان مینای پیروزه هور

بکند آن همه مهره های بلور

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۴۳ - دیگر پرسش گرشاسب از سرشت جهان

 

پس از رستنی گونه گون جانور

پدید آمد آمیخت با خواب و خور

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۵۱ - دیگر جزیره که آن رامنی خوانند

 

وز آن جای رفتند زی هر دو زور

جزیری سزاوار شادی و سور

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۵۴ - شگفتی دیگر جزیره

 

ز هر سو درو مار چون خیل مور

زمین شوره آبش همه تلخ و شور

اسدی توسی
 
 
۱
۲
۳