اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۳ - در ستایش دین گوید
نگه دار دین آشکار و نهان
که دین است بنیان هر دو جهان
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۶ - در صفت طبایع چهارگانه گوید
زمینست گنج خدای جهان
همان از زمینست فخر شهان
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۷ - در ستایش مردم گوید
تنت آینه ساز و هر دو جهان
ببین اندر او آشکار و نهان
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۱ - در مردانگی گرشاسب گوید
ز کردار گرشاسب اندر جهان
یکی نامه بُد یادگار از مهان
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۲ - آغاز داستان
بدان روزگار آنکه بود از شهان
که فرمان ضحاک جست از جهان
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۵ - در مولود پسر جمشید گوید
بشد فاش احوال شاه جهان
به پیش مِهان و به پیش کِهان
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۶ - پادشاهی شیدسب و جنگ کابل
بیاکند گنجش ز گنج نهان
پر انبه شدش بارگاه از مهان
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۴ - نامه ضحاک به اثرط و خواندن پهلوان گرشاسب را
سرانجام با پادشا به جهان
اگر چند بد باشد و بدنهان
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۹ - جنگ اول گرشاسب با لشکر بهو
وزآن سو شد آگه بهو از نهان
کز انبوه زنگی سیه شد جهان
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۳۲ - پاسخ گرشاسب به نزد بهو
به گرداب ژرف اندر از ناگهان
فتادی و آبت گذشت از دهان
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۳۵ - قصه زنگی با پهلوان گرشاسب
پس اندر گه راز گفتن نهان
زنم بر برش دشنه ای ناگهان
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۴۱ - دیدن گرشاسب برهمن را
بدان گه که بگرفت طوفان جهان
شد آن خانه سوی گرزمان نهان
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۴۲ - دیگر پرسش گرشاسب از برهمن
چه مهر افکنی بر تن و این جهان
که با تو نه این ماند خواهد نه آن
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۴۳ - دیگر پرسش گرشاسب از سرشت جهان
که دیگر جهان است از ما نهان
که دانا همی خواندش آن جهان
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۴۵ - در مذهب فلاسفه گوید
پس او نیست از گوهر این جهان
دگر جایگاهست او را نهان
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۴۶ - پرسش های دیگر از برهمن
سرانجام از آن دشت شیری نهان
برد یک یکی را همی ناگهان
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۴۷ - پرسش های دیگر و پاسخ برهمن
به ما چیست نزدیکتر در جهان
همان دورتر نیز وز ما نهان