اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۶ - در صفت طبایع چهارگانه گوید
همو بردبارست کز هر کسی
کشد بار اگر چند بارش بسی
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۴ - ملامت کردن پدر دختر خویش را
بدی گرچه کردن توان با کسی
چو نیکی کنی بهتر آید بسی
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۸ - آمدن ضحاک به مهمانی اثرط و دیدن گرشاسب را
هنرهاش زآنسان شنیدم بسی
که نادیده باور ندارد کسی
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۰ - ترسانیدن گرشاسب از جادوی
بفرمود تا از شگفتی بسی
نمودند گرشاسب را هر کسی
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۵ - پند دادن اثرط گرشاسب را
که گر خواهد او چون تو یابد بسی
دهد جای و جاهت به دیگر کسی
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۳۰ - جنگ دوم گرشاسب با سالاران بهو
همیدون به ایرانیان هر کسی
ببخشید دینار و گوهر بسی
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۳۵ - قصه زنگی با پهلوان گرشاسب
برآورده شورش ز هر سو بسی
به ساز گریز اندرون هر کسی
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۳۶ - پاسخ دادن بهو مهراج را
گهر گر نبودم هنر بُد بسی
ازین روی را خواستم هر کسی
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۳۶ - پاسخ دادن بهو مهراج را
ندیدندش و جست هر کس بسی
فتادند ازو در گمان هر کسی
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۳۶ - پاسخ دادن بهو مهراج را
بماندند ازو خیره دل هر کسی
بُد از هر زبان آفرینش بسی
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۳۹ - برگشتن پسر بهو به زنگبار
سپاهش هم از زنگیان هر کسی
زن آورد و پیوندشان شد بسی
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۴۵ - در مذهب فلاسفه گوید
اگر خواهی آن جست باید بسی
مگر اوفتد کت نماید کسی
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۴۶ - پرسش های دیگر از برهمن
نه سیر آید از گنج دانش کسی
نه کم گردد ار زو ببخشد بسی
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۴۷ - پرسش های دیگر و پاسخ برهمن
چه چیز آن که یاور نخواهد کسی
چه چیز آن که با یار باید بسی
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۴۷ - پرسش های دیگر و پاسخ برهمن
به فرهنگی ار ره تو دانی بسی
رهی نیز شاید که داند کسی
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۵۲ - شگفتی جزیره هر دو زور و خوشی هوا و زمین
هزاران رده دید گل هر کسی
ازین تازه گلهای ما مِه بسی
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۵۵ - صفت جزیره اسکونه
و دیگر چو بیمار افتد کسی
در آن دردمندی بماند بسی