گنجور

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱ - آغاز

 

سپاس از خدا ایزد رهنمای

که از کاف و نون کرد گیتی بپای

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۲ - در نعت نبی علیه السلام

 

ورا بُد به معراج رفتن ز جای

به یک شب شدن گرد هر دو سرای

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳ - در ستایش دین گوید

 

در رستگاری ورا از خدای

ره توبه و توشهٔ آن سرای

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳ - در ستایش دین گوید

 

ولیکن درست آوریدن بجای

مر آن را نماید که خواهد خدای

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۶ - در صفت طبایع چهارگانه گوید

 

بزرگان و پیغمبران خدای

همه بر زمین داشتند جای

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۶ - در صفت طبایع چهارگانه گوید

 

از و راست مردم دو تا چارپای

نگون رستنی که نشسته به جای

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۷ - در ستایش مردم گوید

 

سپهریست نو پرستاره بپای

جهانیست کوچک رونده ز جای

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۷ - در ستایش مردم گوید

 

چرا این پیام و نشان از خدای

چه بایست چندین ره رهنمای

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۹ - در سبب گفتن قصه گوید

 

بُوی مانده فرزند ایدر بجای

که همواره نامِ تو ماند بپای

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۰ - در ستایش شاه بودلف گوید

 

تن زندگانیش چون کدخدای

سلب روز و شب وین جهانش سرای

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲ - آغاز داستان

 

که تا من فکندی یکی را ز پای

مگر پوزش آوردمی هم به جای

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲ - آغاز داستان

 

به زابل نبد هیچ زورآزمای

که آن چرخ کردی به زه سرگرای

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳ - تزویج دختر شاه زابل با جمشید

 

به نزد پدر شد بت دلربای

نشستند و کردند هرگونه رای

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۴ - ملامت کردن پدر دختر خویش را

 

همی خوب کاریست نیکی به جای

که سودست بر وی به هر دو سرای

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۶ - پادشاهی شیدسب و جنگ کابل

 

برانگیخت کُه پیکرِ بادپای

به گرز گران اندر آمد ز جای

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۷ - در مولود پهلوان گرشاسب گوید

 

زدی دست و پیل دوان را دو پای

گرفتی فرو داشتی هم به جای

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۸ - آمدن ضحاک به مهمانی اثرط و دیدن گرشاسب را

 

کشیده رَده ریدگان سرای

به رومی عمود و به چینی قبای

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۸ - آمدن ضحاک به مهمانی اثرط و دیدن گرشاسب را

 

کُهی جانور بُد رونده ز جای

به سینه زمین در به تن سنگ سای

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۸ - آمدن ضحاک به مهمانی اثرط و دیدن گرشاسب را

 

نشسته نمودی چو کوهی به جای

ستان خفته چندانکه پیلی به پای

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۲۱ - رزم پهلوان گرشاسب با اژدها و کشتن اژدها

 

زمانی بیفتاد بی هوش و رای

چو آمد به هُش راست برشد به جای

اسدی توسی
 
 
۱
۲
۳
۱۱