نصرالله منشی » کلیله و دمنه » مقدمهٔ نصرالله منشی » بخش ۲ - در فضیلت پیامبر اسلام
نزد آن کش خرد نه همخوابه ست
شیر بیشه چو شیر گرمابه ست
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » مقدمهٔ نصرالله منشی » بخش ۵ - در ستایش امیرالمومنین ابی منصور سبکتکین عضدالله
ای بیک حمله گرفته ملک عالم در کنار
آفتاب خسروانی سایه پروردگار
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » مقدمهٔ نصرالله منشی » بخش ۶ - ادامهٔ ثنای پادشاه
اگر مملکت را زبان باشدی
ثناگوی شاه جهان باشدی
ملک بوالمظفر که خواهد فلک
که مانند او کامران باشدی
زصد داستان کان ثنای تراست
[...]
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » مقدمهٔ نصرالله منشی » بخش ۸ - ادامهٔ یادکرد از سلطان ماضی محمود
[بیت در منبع مورد استفاده موجود نیست]
[بیت در منبع مورد استفاده موجود نیست]
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » مقدمهٔ نصرالله منشی » بخش ۲۴ - این کتاب به فرمان دابشلیم رای هند جمع شده
نور موسی چگونه بیند کور؟ !
نطق عیسی چگونه داند کر؟ !
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » مقدمهٔ نصرالله منشی » بخش ۲۹ - عرضه داشتن ترجمهٔ نیمهکارهٔ کلیله و دمنه به پادشاه
تحفه چگونه آرم نزدیک تو سخن؟!
آب حیات تحفه کی آرد به سوی جان؟!
گل را چه گرد خیزد از ده گلابزن؟ !
مه را چه ورغ بندد از صد چراغدان؟!
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » مقدمهٔ نصرالله منشی » بخش ۳۰ - در تمجید از سخنشناسی پادشاه
درصد هزار قرن سپهر پیاده رو
نارد چنو سوار بمیدان روزگار
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب برزویه الطبیب » بخش ۹
گر مذهب مردمان عاقل داری
یک دوست بسنده کن که یک دل داری
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و الثور » بخش ۱ - باب شیر و گاو
بهرسو یکی آب دان چون گلاب
شناور شده ماغ بر روی آب
چو زنگی که بستر ز جوشن کند
چو هندو که آیینه روشن کند
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و الثور » بخش ۴
از دنائت شمر قناعت را
همّتت را که نام کردهست آز؟
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و الثور » بخش ۴
با همّت باز باش و با رای پلنگ
زیبا به گه شکار، پیروز به جنگ
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و الثور » بخش ۵
تو سایهای، نشوی هرگز آسمانافروز
تو که گلی، نشوی هرگز افتاب اندای
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و الثور » بخش ۶
چو مرد بر هنر خویش ایمنی دارد
شود پذیره دشمن به جستن پیکار
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و الثور » بخش ۷
نسبت از خویش کنم چو گهر
نه چو خاکسترم کز آتش زاد
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و الثور » بخش ۸
باطلی گر حق کنم عالم مرا گردد مقر
ور حقی باطل کنم منکر نگردد کس مرا
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و الثور » بخش ۸
نقاش چیرهدست است آن ناخدای ترس
عنقا ندیده صورت عنقا کندهمی
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و الثور » بخش ۸
از خطر خیزد خطر، زیرا که سود ده چهل
برنبندد گر بترسد از خطر بازارگان
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و الثور » بخش ۹
گر دسته گل نیاید از ما
هم هیزم دیگ را بشاییم
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و الثور » بخش ۱۰
من همچو خار و خاکم، تو آفتاب و ابر
گلها و لالهها دهم ار تربیت کنی