گنجور

فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۲

 

چو گرد آمدی مرد از ایشان دویست

بر آن سان که نشناختندی که کیست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۳

 

نگه کن که هوش تو بر دست کیست

ز مردم شمار ار ز دیو و پریست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۵

 

همی کرد باید کزین چاره نیست

که فرزند و شیرین روانم یکیست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۱۰

 

بزرگی که فرجام او تیرگی‌ست

بر آن مهتری بر بباید گریست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۱۰

 

نهانی ندانم ترا دوست کیست

بدین آشکارت بباید گریست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲

 

چه گویم که این بچهٔ دیو چیست؟

پلنگ و دو رنگ است و گر نه پری‌ست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۳

 

که جویند تا اختر زال چیست

بر آن اختر از بخت سالار کیست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۴

 

مرا آرزو در زمانه یکیست

که آن آرزو بر تو دشوار نیست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۱۰

 

خداوند هست و خداوند نیست

همه بندگانیم و ایزد یکیست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۱۲

 

سخن بر چه سانست و آن مرد کیست

که زیبای سربند و انگشتریست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۱۵

 

ازویست نیک و بد و هست و نیست

همه بندگانیم و ایزد یکیست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۱۷

 

کنون آمدم تا هوای تو چیست

ز کابل ترا دشمن و دوست کیست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۱۷

 

سرافراز گردی و مردی دویست

بدو داد و گفتش که ایدر مایست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی نوذر » بخش ۵

 

بگفت آنک در دل مرا درد چیست

همی گفت چندی و چندی گریست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی نوذر » بخش ۷

 

خود و نامداران هزار و دویست

تو گفتی کشان بر زمین جای نیست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گرشاسپ » بخش ۲

 

بپرسید رستم که این اسپ کیست

که دو رانش از داغ آتش تهیست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » کیقباد » بخش ۵

 

برین گونه صدسال شادان بزیست

نگر تا چنین در جهان شاه کیست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱

 

مراین بند را چاره اکنون یکیست

بسازیم و این کار دشوار نیست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۷

 

بدو اژدها گفت نام تو چیست

که زاینده را بر تو باید گریست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۹

 

بدو گفت اولاد نام تو چیست

چه مردی و شاه و پناه تو کیست

فردوسی
 
 
۱
۲
۳
۱۳