فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم
ازیشان زاد چندین گونه فرزند
ز گوهرها و از تخم برومند
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳ - گفتار اندر ستایش سلطان ابوطالب طغرلبک
سه طاعت واجب آمد بر خردمند
که آن هر سه به هم دارند پیوند
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳ - گفتار اندر ستایش سلطان ابوطالب طغرلبک
جهان سالار با وی کرد پیوند
که دید او را به شاهی بس خردمند
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹ - خواستن موبد شهرو را و عهد بستن شهرو با موبد
نگویی، چون کنم با شوی پیوَند؟
اَزان پس، کَز من آمد چند فرزند؛
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹ - خواستن موبد شهرو را و عهد بستن شهرو با موبد
چو شهرو خُورْدْ پیشِ شاه سوگند،
بدین پیمان دلِ شَهْ گَشت خُرسند.
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۳ - آمدن زرد پیش شهرو به رسولى
بدارم نیز ویرو را چو فرزند
کنم با وی ز تخم خویش پیوند
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۴ - خبردار شدن موبد از خواستن ویرو ویس را و رفتن به جنگ
اگر خواهی خورم صد باره سوگند
به یزدان و به جان تو خداوند
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۶ - اندر صفت جنگ موبد و ویرو
نکرد از بُن پدر آزرم فرزند
نه مرد جنگ روی خویش و پیوند
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۷ - آمدن شاه موبد به گوراب به جهت ویس
به فندق مشک را از سیم برکند
ز نرگس بر سمن گوهر پراگند
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۷ - آمدن شاه موبد به گوراب به جهت ویس
بدین پیمان کنم با تو یکی بند
درستیها به مهر و خط و سوگند
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۸ - جواب دادن ویس رسول شاه موبد را
تو نیز از من مدار امید پیوند
که امیدت نخواهد بد برومند
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۸ - جواب دادن ویس رسول شاه موبد را
ترا چون بشنوی تلخ آید این پند
چو بینی بار او شیرینتر از قند
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۸ - جواب دادن ویس رسول شاه موبد را
برون آید زبان بیدل از بند
نگوید راز بی کام خداوند
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۹ - نامه نوشتن موبد نزد شهرو و فریفتن به مال
تو خود دانی که چون کردیم پیوند
بران پیوند چون خوردیم سوگند
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۱ - دیدن رامین ویس را و عاشق شدن بر وى
چنان آمد گمان هر خردمند
که او را باد صرع از پای افگند
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۴ - اندر بستن دایه مر شاه موبد را بر ویس
چو دایه ویس را دل کرد خرسند
که تا یک ماه نگشاید ز شه بند
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس
برادر بود موبد را و فرزند
ولیکن ماه را شاه و خداوند
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس
مرا تو مادری ویسه خداوند
به جان وی خورم همواره سوگند
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس
سخن را با هنر نیکو بپیوند
وزیشان هر دو بَرنِه ویس را بند
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۶ - فریفتن دایه ویس را به جهت رامین
به رنگ گونه گون آرد فرابند
به امید و نوید و سخت سوگند