گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳ - گفتار اندر ستایش سلطان ابوطالب طغرل‌بک

 

همی گردد در این شاهانه بستان

به کام خویش با درگهْ‌پرستان

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶ - گفتار اندر ستایش عمید ابو الفتح مظفر

 

وز امن عدل او باد زمستان

نریزد هیچ برگی از گلستان

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۳ - آمدن زرد پیش شهرو به رسولى

 

بتان ماهروی از هر شبستان

گلان مشک موی از هر گلستان

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۳ - آمدن زرد پیش شهرو به رسولى

 

مرا تا هست ویرو در شبستان

نباشد سوی مروم هیچ دستان

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۲ - رسیدن شاه موبد به مرو با ویس و جشن عروسى

 

نشسته ویس بانو در شبستان

شبستان زو شده همچون گلستان

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۳ - آگاهى یافتن دایه از کار ویس و رفتن به مرو

 

نیستان گشته پیش او شبستان

چو سروستان زده پیش گلستان

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس

 

نگر تا تو نپنداری که دستان

به کار آیدت با آن سرو بستان

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۷ - اندر باز آمدن دایه به نزدیک رامین به باغ

 

فریب و حیله و نیرنگ و دستان

بود پیشش چو حکمت نزد مستان

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۰ - رسیدن ویس و رامین به هم

 

ازو سه در گشاده در گلستان

سه دیگر در به ایوان و شبستان

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۴ - رفتن رامین به همدان به جهت ویس

 

زمستان بود و سرمای کهستان

دو عاشق مست و خرم در شبستان

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۵ - آگاه شدن موبد از رفتن رامین نزد ویس

 

نشانده خواهرم را در شبستان

برون کرده به دی‌ماه زمستان

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۷ - سرزنش کردن موبد ویس را

 

پس آنگه رفت بر بام شبستان

نگر زانجا چگونه ساخت دستان

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۴ - آمدن رامین به دز اشکفت دیوان پیش ویس

 

ندید آن قد ویس اندر شبستان

بهشتی سرو و بار او گلستان

فخرالدین اسعد گرگانی
 
 
۱
۲