گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۳۲

 

غارت عشقت رسید، رخت دل از ما ببرد

فتنه به کین سر کشید، شحنه به خون پی فشرد

شد ز خیالت خراب سینه ما، چون کنیم؟

موکب سلطان بزرگ، کلبه درویش خرد

جان که به دنبال تست، چند عنانش کشیم

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۶ - معراج

 

منزلتی یافت منازل نورد

کیف وکم از راه برون برد گرد

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳۲ - ( رسیدن کیقباد به دهلی )

 

صف سیاه از علم سرخ و زرد

نسخهٔ دیباچهٔ نوروز کرد

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳۹ - در وصف کشتی هندی

 

دیده شب و روز بسی گرم و سرد

رفته بهر سوز پی آب خورد

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴۰ - در صفت باران موسمی هند

 

جرعه که طاوس ز باران بخورد

هم به سرود آمده هم جلوه کرد

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴۲ - صفت طعام هندی

 

کاک در آن مرتبه رو ترش کرد

لاجرمش روئی چنان مانده زرد

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴۲ - صفت طعام هندی

 

شربت لبگیر کزان آب خورد

جان گسسته بتوان وصل کرد

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵۱ - حسن تعلیل

 

سوی فلک رفت زمیدانش گرد

هم به فلک ماه زمین بوس کرد

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۶۲ - ذوقا فیتین

 

تن ز غنیمت به هزیمت سپرد

بردن جان را به غنیمت شمرد

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۶۲ - ذوقا فیتین

 

اتش از آن جا که به دل جای کرد

دود برآمد ز نفس های سرد

امیرخسرو دهلوی
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode