گنجور

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۵

 

هم کوی تو از جهان برونست

هم وصف تو از بیان برونست

اندر ره تو کسی قدم زد

کورا قدم از جهان برونست

طاق در ساکنان کویت

[...]

۱۶ بیت
سیف فرغانی
 

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۴

 

دوش ما را از سعادت بود جانان در کنار

دل برون رفت از میان چون آمد آن جان در کنار

ترک جان کن تا بیاید با تو جانان در میان

هر دو نتوانی گرفتن جان و جانان در کنار

بود امشب مجلس ما را و ما را تا به روز

[...]

۱۶ بیت
سیف فرغانی
 

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۶

 

ای خریداران رویت عاشقان جان فروش

شور در مردم فتاد از عشق رویت رو بپوش

با قفاداران انجم ماه نتواند زدن

با رخت پهلو اگر خورشید باشد پشت روش

من خمش بودم مرا آورد شوقت در سخن

[...]

۱۶ بیت
سیف فرغانی
 

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۷

 

یار سلطانست ومن در خدمت سلطان خویش

خلق را آورده ام در طاعت فرمان خویش

یار مهمان می رسد من از برای نزل او

در تنور سینه می سوزم دل بریان خویش

چون زلیخا در سفر عاشق شدم بر روی یار

[...]

۱۶ بیت
سیف فرغانی
 

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۴

 

ایا سلطان عشق تو نشسته بر سریر دل

بلشکرهای خود کرده تصرف در ضمیر دل

رئیس عقل را گفتم سر خود گیر ای مسکین

چو شاه عشق او بنهاد پایی بر سریر دل

ترا از حسن لشکرهاست ای سلطان سلطانان

[...]

۱۶ بیت
سیف فرغانی
 

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۶

 

ای شاه حسنت را مدد از کبریای خویشتن

عاشق نباشد همچو تو کس بر لقای خویشتن

مه پیش خورشید رخت از حسن لافی می زند

برخیز و این سرگشته را بنشان بجای خویشتن

گل را ز شرم روی تو باران عرق شد بر جبین

[...]

۱۶ بیت
سیف فرغانی
 

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵۵

 

ایا بحسن رخت را لوای سلطانی

بروی صورت زیبای حسن را جانی

خطیست بر رخ تو از مداد نورالله

نه از حروف مرکب چو خط پیشانی

من از لطافت جان تو چون کنم تعبیر

[...]

۱۶ بیت
سیف فرغانی
 

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵۶

 

تعالی الله چه روی است آن به نزهت چون گلستانی

در او حُسن آن عمل کرده که در فردوس رضوانی

ترا رویی‌ست ای دلبر که چون تو در حدیث آیی

شکر در وی شود گویا چو بلبل در گلستانی

چو قد و زلف تو دیدم کنون روی ترا گویم

[...]

۱۶ بیت
سیف فرغانی
 

سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۹

 

ای بدنیا مشتغل از کار دین غافل مباش

یک نفس از ذکر رب العالمین غافل مباش

هر دم اندر حضرت دیان ز بی دینی تو

صد شکایت می کند دنیا چو دین غافل مباش

تا چو کودک در شکم آسوده دارد مر ترا

[...]

۱۶ بیت
سیف فرغانی
 

سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۰۱

 

چو بگذشت از غم دنیا بغفلت روزگار تو

در آن غفلت ببی‌کاری بشب شد روزِ کار تو

چو عمر تو بنزد تست بی قیمت، نمی دانی

که هر ساعت شب قدرست اندر روزگار تو

چه روبه حیله‌ها سازی ز بهر صید عوانی

[...]

۱۶ بیت
سیف فرغانی