ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱ - ترجمه یک شعرترکی
هرکرا دوست شدم دشمن جان گشت مرا
بخت من دشمن من بود عیان گشت مرا
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۲ - کریم و لئیم
باشدکه پای سفله به گنجی فرو رود
زان گنج، قیمتی نفزاید لئیم را
بیقیمت است گرچه به زر برکشی لئیم
ارزنده است اگر بفروشی کریم را
هرگز بهای خر نفزاید به نزد عقل
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۳ - تاریخ وفات ایرج میرزا
سکته کرد و مرد ایرج میرزا
قلب ما افسرد ایرج میرزا
بود مانند می صاف طهور
خالی از هر درد ایرج میرزا
سعدی ای نو بود و چون سعدی به دهر
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۴ - در مرثیه و مادهٔ تاریخ فوت پدر
دربغ و درد که از کید فتنهٔ گردون
بشد صبوری ازما چوشد صبوری ما
دریغ از آن دل آگاه و خاطر دانا
که بردرند ز غم جامه صبوری ما
صبوری آن ملک شاعران طوس برفت
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۵ - هشت شاعر در عرب و عجم
هشت تن در هشت معنی شهرهاند اندر ادب
چار شاعر در عجم پس چار شاعر در عرب
درگه رامش «ظهیر» و «نابغه» هنگام خوف
گاه کین «اعشی قیس» و «عنتره» گاه غضب
ور ز اشعار عجم خواهی و استادان خاص
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۶ - مادر ذوق و ادب
مادر باباشمل رفت از جهان
هفتهای باباشمل بربست لب
مرگ مادر خاطرش افسرده کرد
گشت خاموش آن تنور ملتهب
لیک با این سوگواریهای سخت
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۷ - در هجو روزنامهٔ اصفهان و نامهٔ ناهید
گو، ز من باد سحرگه به صفاهانی زشت
که کیی تو که به رخ بستهای از حیله نقاب
غیرت از جنس تو برخیزد اگر برخیزد
سنبل از شوره، می از سرکه و ماهی ز سراب
تیر در چشم تو چونان که به چشم تو مژه
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۹ - قدرت روح
رفیقی داشتم بل اوستادی
کهصرف صحبتش می گشت اوقات
علوم روح را تدریس می کرد
برین سرگشتهٔ جهل و خرافات
بهم دادیم قولی صادقانه
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۰ - شوری
هرکه او نغمهٔ شوری بنواخت
ضرر و زحمت «شوری» نشناخت
کار اسلام خراب آن کس کرد
که پسازمرگ نبی شوری ساخت
قتل عثمان شد از آن روز درست
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۱ - خانهٔ آخرت
بنده را جایگه دو داد خدای
هم بدین، نیک بنده را بنواخت
تا بدان جایگه کشاند جان
چون ازین جای تن همی پرداخت
چون در اینجاش خانه بایستی
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۲ - انتخابات
دوش در انجمن رأیفروشان، یکتن
آدمیزادهٔ دانا به نصیحت برخاست
گفت کای باشرفان رأی به کس مفروشید
که به آیینِ شرف رأیفروشی نه رواست
رأی خود را به خردمند وطنخواه دهید
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۳ - در وصف مجلهٔ فروغ تربیت
به باغ در، به مه دی خمیده خاربنی
به پیشم آمدگفتم درین چه خاصیت است
نه تیر قامت او را ز غنچه پیکانست
نه صدر حشمت او را ز برگ حاشیت است
بسان تیغی کانرا نه قبضه و نه نیام
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۴ - کجاست؟
خارندگلبنان، چمنا پس گلت کجاست
پر شد ز زاغ صحن چمن بلبلت کجاست
استنبلا! خلافت اسلامیت چه شد
عثمانیا! جلالت استنبلت کجاست
خون شد قلوب خلق زتهران وانقره
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۵ - براثر توقیف روزنامه نوبهار
پادشاها همی نگویی هیچ
نامهٔ نغز نوبهار کجاست
آن که میداد مدح خسرو را
در همه گیتی انتشار کجاست
آن که با مهر شاه گیتی داشت
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۶ - فتنه بیدار شد
یارم از خوابگاه من برخاست
فتنه بیدار شد که زن برخاست
بت من سر ز خوابگه برکرد
وز چمن شاخ یاسمن برخاست
پیش زلف سیاهش آهوی چین
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۷ - صفای هر چمن
خلیلزادهٔ آزادهای که دیرگهیست
که حسنت از رخ چون برگ ارغوان پیداست
در آشکار و نهان کام دل بجو ز جهان
که خوبروی جهانی تو تا جهان پیداست
سرین نرم تو از امتحان برآمده خوب
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۸ - دختر ناکام
چه شد که نرگس مستش ز آبِ دیده تر است
چه شد که لالهٔ رویش به رنگ معصفر است
چرا سعادت ازین تازهدختر ناکام
بریده مهر و از او سال و ماه بیخبر است
نه روی خانه، نه یارای دیدن یاران
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۹ - بعد ازکناره گیری از وزارت
غداری و مکاری و زور از من دور است
دولت همه غداری و مکاری و زور است
جهلاست و غرور است در دولت و زان در
بیرون شود آن را که نه جهل و نه غرور است
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۲۰ - در وصف دانا و جاهل
گرت اندر صفت جن و ملک هیچ شک است
بین به نادان و خردمند که جن و ملک است
مردم نادان بر خاک بماند چون دیو
وآن که آموخت خرد همچو ملک بر فلک است
از پی مردم عالم همه جا عائلههاست
[...]