گنجور

 
۱
۲
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۹ - در وصف تگرگ

 

ز میغ اندر جهد هزمان درخشا

شود میغ از درخشیدنش رخشا

کجا طفلی کشد با دست لرزان

خطی زرین‌، بدان ماند درخشا

دمد تندر بدان قوت که گویی

[...]

۹ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۳۰ - سرنیزه

 

قاعدهٔ ملک ز سر نیزه است

کس نزند بر سر سرنیزه دست

عدل شود از دم سرنیزه راست

فتنه شود از سر سرنیزه پست

بس‌سر سرکش که‌ به‌ سرنیزه رفت

[...]

۹ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۳۱ - غزل در مخالفت جمهوری ساخته شده از مسمط موشح در موافقت جمهوری

 

جمهوری سردار سپه مایهٔ ننگ است

این صحبت اصلاح وطن نیست که جنگ است

از کار قشون حال خوش از ما چه توقع

کاین فرقه بر این گله شبان نیست پلنگ است

بی‌علمی و آوازهٔ جمهوری ایران

[...]

۹ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۴۰ - پاکستان

 

شد سیه‌مست بلا هشیار، تاکستان کجاست‌؟

پاکباز خفته شد بیدار، پاکستان کجاست‌؟

هند و ایران دیولاخ فتنه و آشوب گشت

رام چند دیوکش کو؟ رستم دستان کجاست‌؟

اهل مشرق پیر و برنا یار و همدست همند

[...]

۹ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۴۳ - غم

 

گویی علامت بشر اندر جهان‌، غم است

آن کس که غم نداشت نه فرزند آدم است

شاعر پیمبری است خداوند او شعور

کاو از خدای خویش همه روزه ملهم است

هستم فدای طرفه خدایی که بر قلوب

[...]

۹ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۷ - راه عمل

 

نخلی که قد افراشت به پستی نگراید

شاخی که خم آورد دگر راست نیاید

ملکی که کهن گشت دگر تازه نگردد

چون پیر شود مرد، دگر دیر نپاید

فرصت‌مده از دست‌چو وقتی‌به کف افتاد

[...]

۹ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۲ - تجدید مطلع (در توصیف مازندران)

 

خوشست اکنون اگر جویی به آبسکون گذار اندر

سوی مازندران تی و برگیری قرار اندر

گهی بر ساحل دریا بخوید و مرغزار اندر

گهی بر طرف بابل رود با بوس و کنار اندر

گهی غلطیده درگردونه‌های برق‌سار اندر

[...]

۹ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۸ - تشبیب و بهاریه

 

رسید گاه بهار و گه سماع و مدام

کجایی ای صنم سرو قد سیم اندام

بنفشه با سر زلف خمیده گشت پدید

کجایی ای سر زلف تو را بنفشه غلام

به‌پای خیز که‌ هنگام رامش است و نشاط

[...]

۹ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۸ - تغزل

 

جوشن پوشی ز مشک بر مه روشن

بر مه روشن همی که‌ پوشد جوشن

نی نی روی توگلشن است و دو زلفت

سنبل تازه‌است بردو گوشهءگلشن

سوسن داری شکفته بر سر نسرین

[...]

۹ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۳۴ - تهران قبل از کودتا

 

ای مردم دلخون وطن‌، دغدغه تا کی

چون شه ز وطن دل بکند، دل بکن از وی

صد سال فزون رنج کشیدیم و ملامت

گشت ایران ویران و شد آباد ده ری

طی کرد ری از بغی و شقا، عزت ایران

[...]

۹ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۷۳ - به شکرانهٔ بازوی قوی

 

برخیز ساقیا بده آن جام خسروی

تا درکشم به یاد شهنشاه پهلوی

شاها به شوکت تو زیانی نمی‌رسد

گر یک نصیحت از من درویش‌ بشنوی

بنشین درون قلب رعیت که‌ این مکان

[...]

۹ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۱

 

بر دل من گشت عشق نیکوان فرمان‌روا

اشک سرخ من دلیل و رنگ زرد من گوا

نیستی رنگم چنین و نیستی اشکم چنان

گر بر این دل نیستی عشق بتان فرمانروا

تا شدم با مهر آن نامهربان دلبر، قرین

[...]

۹ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۸

 

خوشا بهارا خوشّا مِیا خوشا چمنا

خوشا چمیدن بر ارغوان و یاسمنا

خوشا سرود نو آیین و ساقی سرمست

که ماهِ موی‌میان است و سروِ سیم‌تنا

خوشا توانگری و عاشقی به وقت بهار

[...]

۹ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱

 

بگرد ای جوهر سیال در مغز بهار امشب

سرت گردم‌ نجاتم ده ز دست روزگار امشب

بر یاران ترش‌روی آمدم زین تلخ‌کامی‌ها

ز مستی خندهٔ شیرین به رویم برگمار امشب

ز سوز تب نمی‌نالم طبیبا دردسر کم کن

[...]

۹ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷

 

عشقت آتش به دل کس نزند تا دل ماست

کی به‌مسجد سزد آن‌ شمع که ‌در خانه رواست

به وفایی که نداری قسم ای ماه جبین

هر جفایی که کنی بر دل ما عین وفاست

اگر از ربختن خون منت خرسندی است

[...]

۹ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱

 

رخ تو دخلی به مه ندارد

که مه دو زلف سیه ندارد

به هیچ وجهت قمر نخوانم

که هیچ وجه شبه ندارد

بیا و بنشین به کنج چشمم

[...]

۹ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۴۲

 

دل از تطاول زلف نگار جان نبرد

چو مارگیر کز آسیب مار جان نبرد

به‌ صیدگاه دل‌ آن زلف خم به‌خم دامیست

که از علایق او یک شکار جان نبرد

دلا تجاهل عارف گزین که صاحب ذوق

[...]

۹ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۴۷

 

مشتاقی و صبوری با هم قرین نباشد

این باشد آن نباشد آن باشد این نباشد

با انگبین لبت را سنجیده‌ام مکرر

شهدی که در لب توست در انگبین نباشد

قومی به فکر مشغول قومی به دین گرفتار

[...]

۹ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۴۹

 

سر آزادهٔ ما منت افسر نکشد

تن وارستهٔ ما حسرت زیور نکشد

ما فقیران تهیدست ز خود بیخبریم

جز سوی حق دل ما جانب دیگر نکشد

ما گداییم ولی قصر غنا منزل ماست

[...]

۹ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۵۸

 

خوبرویان یار را در عین یاری می‌کشند

دوستداران را به جرم دوستداری می‌کشند

مرغ وحشی چون نمی‌افتد به دست کودکان

مرغ دست‌آموز را با زجر و خواری می‌کشند

شاهدان دیر جوش از دوستان باوفا

[...]

۹ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 
 
۱
۲
 
تعداد کل نتایج: ۳۵