گنجور

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۷ - در مدح حضرت ختمی مرتبت

 

ای آفتاب گردون تاری شو و متاب

کز برج دین بتافت یکی روشن آفتاب

آن آفتاب روشن شد جلوه گر که هست

ایمن ز انکساف و مبرا ز احتجاب

بنمود جلوه‌ئی و ز دانش فروخت نور

[...]

۲۵ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۰ - پاسخ فرخ

 

شکر خداکه دوره غربت بسر رسید

رنج سفرگذشت و نعیم حضر رسید

روزی که رخت‌بستم‌از ایران سوی فرنگ

پنداشتم که عهد عقوبت بسر رسید

گفتم زمان خرقه تهی کردنست‌، خیز

[...]

۲۵ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۲۳ - تنازع بقا

 

زندگی جنگ است جانا بهر جنگ آماده شو

نیست هنگام تامل بی‌درنگ آماده شو

در ره ناموس ملک و ملت و خویش و تبار

با نشاط شیر و با عزم پلنگ آماده شو

بهر کام دوستان و بهر طبع دشمنان

[...]

۲۵ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۵۵ - خبر نداری

 

ای ثابتی از من خبر نداری

ای جان دل از تن خبر نداری

ای دوست ازین بستهٔ گرفتار

در پنجهٔ دشمن خبر نداری

ای گل‌، ز بهار تو کش خزان کرد

[...]

۲۵ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۷۶ - راز طبیعت

 

دوش در تیرس عزلت جان‌فرسایی

گشت روشن دلم از صحبت روشن‌رایی

هرچه‌پرسیدم ازآن دوست مراداد جواب

چه به از لذت هم صحبتی دانایی

آسمان بود بدانگونه که از سیم سپید

[...]

۲۵ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۴۴ - وعدهٔ مادر

 

شنیده‌ام پسری را جنایتی افتاد

از اتفاق که شرحش نمی‌توان دادن

قضات محکمه دادند حکم قتلش را

که رسم نیست به بیچارگان امان دادن

به‌دست و پای درافتاد مادرش که مگر

[...]

۲۵ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۲ - در نصیحت

 

این شنیدم که تازی‌ای درویش

کف بسودی ز مهر بر سگ خویش

زاهدی سگ بدید و آن تازی

گفت ای سگ چرا چنین سازی‌؟‌!

مرد تازی به آب در زد دست

[...]

۲۵ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۳۷ - مدح و قدح

 

در سرای شوکت‌الدوله که بود

در عزایش ناله تا چرخ کبود

مجلس پر حشمتی تشکیل یافت

و از وجود شیخنا تجلیل یافت

عالم نحریر و دانای زمان

[...]

۲۵ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۵۲ - یاران سه گانه‌:‌

 

یکی از بزرگان سه تن داشت یار

به تیمار آن هر سه دائم دچار

زر ناب و دیگر زنی سیم‌تن

سه دیگر نکوکاری خویشتن

چو بگرفت مرگش گریبان که خیز

[...]

۲۵ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مسمطات » کهنه شش هزار ساله

 

ای گلبن زرد نیم مرده

وی باغچهٔ خزان رسیده

ای بلبل داغ دل شمرده

وی لالهٔ زار داغ دیده

ای سبزهٔ چهره زرد کرده

[...]

۲۵ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » ترجیعات » اتحاد اسلام

 

چندگویی چرا مانده ویران

هند و افغان و خوارزم و ایران

چندگویی چرا جسته مأوا

خرس پتیاره بر جای شیران

چندگویی چرا روز حاجت

[...]

۲۵ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۲۴ - در وصف باغچهٔ بهار و شرح حال او در خانه

 

موسم نوبهار خانهٔ من

هست از انبوه گل یکی گلشن

شده نه سال تا در این خانه

خوب یا بد گزیده‌ام لانه

هست یک میل دورتر ازشهر

[...]

۲۵ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۴۶ - حبس شدن مدیر ناهید در اتاق بهار

 

شب بدیدم در آن سرا تختی

پهلوی تخت‌، مرد بدبختی

گفتم این تازه کیست گشته پدید

گفت شخصی‌: مؤسس ناهید

روز دیگر ز تنگی مسکن

[...]

۲۵ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » دل مادر » دیدار سواری ز پیر زال در بیشه

 

شیرمردی ز سواران دلیر

که ‌بدی پیشهٔ او کشتن شیر

پدر اندر پدرش گُرد و سوار

همه دهقان‌منش وشیر شکار

جعبه پر تیر و بزه کرده کمان

[...]

۲۵ بیت
ملک‌الشعرا بهار