ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۰ - منقبت
دی دیدم آن نگار سهی قد را
بر رخ شکسته زلف مجعد را
در خوی گرفته عارض گلگون را
در می نهفته ورد مورد را
از جادوئی نهفته بلعل اندر
[...]
ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - نمایندگی ترشیز
دل ز جا برد سحر مرغ سحرخیز مرا
مژدهای داد خوشآهنگ و دلاویز مرا
گفت کآزادیخواهان دیار کشمر
برگزیدند به تکریم و به تعزیز مرا
از همه ملک به مَنشان نگه افتاد ز مهر
[...]
ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۸ - تاجگذاری
به سر بنهاد احمدشاه دیهیم کیانی را
ببین با تاج کیکاوس کیکاوس ثانی را
الا ای کاوه خنجر کش سوی ضحاک لشکر کش
فریدون است هان برکش درفش کاویانی را
ز تاجش نور پاشیده از او روشن دل و دیده
[...]
ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۳۴ - در وصف آیتالله صدر
رسول گفت گرت دیدن خدای هواست
باولیای خدا بین که شان جمال خداست
هم اولیا راگر زانکه دید خواهی روی
ببین سوی علمای شریعت از ره راست
بدین دلیل و بدین حجُِ و بدین برهان
[...]
ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۳۵ - آواز خدا
هر حلقه که در آن زلف دوتاست
دام دگری بهر دل ماست
بیماریِ ماست زان چشمِ دُژَم
تنهاییِ ما زآن زلفِ دوتاست
باز این چه بلاست؟ ای تُرک پسر
[...]
ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۵۱ - هشدر به اروپا
در مسیل مسکنت خفتیم و چندی برگذشت
سر ز جا برداشتیم اکنون که آب از سرگذشت
موسم فرهنگ ویار و قوت بازو رسید
نوبت اورنگ و طوق و یاره و افسر گذشت
جز به بازوی توانا و دل دانا، دگر
[...]
ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۶۳ - مجسمهٔ فردوسی
مهرگان آمد به آیینِ فریدون و قُباد
وز فریدون و قباد اندرزها دارد به یاد
گوید ای فرزندِ ایران راستگویی پیشه کن
پیشهٔ ایران چنین بود از زمان پیشداد
در چنین روزِ گرامی هدیهای آمد ز هند
[...]
ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۰ - خیانت
آن را که نگون است رایتش
من هیچ نخواهم حمایتش
و آن دیو که این کار خواسته است
دیوانه بخوانند، ملتش
این کشور تحتالحمایه نیست
[...]
ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۹ - گروه لئام
افتادهایم سخت به دام
در جنگ این گروه لئام
قومی ندیده سفرهٔ باب
جمعی ندیده چهرهٔ مام
یکسر ز جهل، دشمنعلم
[...]
ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۶ - زیان تازیان
روزی رسد که آید پیکی ز هندوان
گوید دهید مژده که آمد خدایگان
با فر اورمزد، چو خورشید بردمید
بهرامشاه کیزاد، ارمزد هندوان
پویان به پیش لشکر او پیلها هزار
[...]
ملکالشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۶۷
حیلهها سازد در کار من آن ترک پسر
تا دل خویش به او بازدهم بار دگر
گه فرو ریزد بر لالهٔ تر مشک سیاه
گه بیاراید مشک سیه از لالهٔ تر
چون مرا بیند دزدیده سوی من نکرد
[...]
ملکالشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۸۸
لاله خونین کفن از خاک سر آورده برون
خاک مستوره فلب بشر آورده برون
نیست این لالهٔ نوخیز، که از سینه خاک
پنجه جنگ جهانی جگر آورده برون
رمزی از نقش قتالست که نقاش سپهر
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۶۲ - حسب حال
شه شبهه نمود درحق من
بگذار در اشتباه باشد
ای کاش چو من هر آدمی را
توفیق چنین گناه باشد
من دانایی ضعیفم و وی
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۶۶ - بهار و تیمورتاش
صدر اعظم حضرت تیمورتاش
بشنود یک نکته از این مستمند
حق صحبت هست حقی معتبر
بود میباید بدین حق پایبند
بنده را با خواجه حق صحبت است
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۶۲ - انسان سازی
مرا درست به یاد اندرست عهد صبی
به روزگار لطیف تفرج و بازی
فتاد پارهٔ مومی ز دامن دایه
من آن ربودم و جستم چو آهو از تازی
چو سنگ بودم درآغاز و نرم گشت آخر
[...]
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۲۱ - طبیبان وطن
ز بس گفتند ایران بیحساب است
ز بس گفتند ایرانی خراب است
ز بس گفتند این ملت فضولند
ز بس گفتند این مردم جهولند
ز بس گفتند ملت جان ندارد
[...]
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۲۴ - جواب به یکی از دوستان
محمد صالح، ای فرزانه فرزند
ترا توفیق خواهم از خداوند
وکیلالملک، بابت، مرد دین بود
مسلمانی اصیل و راستین بود
نبود او چون وکیلان کذائی
[...]
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۹ - حکایت جود و بخشش محمود
بود محمود زابلستانی
بنده زادی چنان که میدانی
پدرش را کس از بدی اندام
نخرید آن زمان که بود غلام
گشت محمود همنشان پدر
[...]
ملکالشعرا بهار » منظومهها » دل مادر » خاتمه
ای پسر مادر خود را مازار
بیش از او هیچ کرا دوست مدار
تو چه دانی که چها در دل اوست
او ترا تا به کجا دارد دوست
نیست از «عشق» فزونتر مهری
[...]